برخی کارشناسان روابـــــط بینالملل معتقدند که با عضویت دائمی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای، بسیاری از تحریمهای یکجانبه غرب، قدرت فعلی و اولیه خود را از دست خواهند داد. عضویت دائم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای نقطه آشکارساز ریلگذاری اقتصادی ایران در عرصه روابط بینالملل است.
ســــــازمـــــــان همکــــــاری شانگهای سازمانی میاندولتی است که برای همکاریهای چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شدهاست. این سازمان در سال ۲۰۰۱ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان با هدف برقرارکردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه، پایهگذاری شد. نقش اصلی و تعیینکننده در سازمان شانگهای را دو کشور چین و روسیه بر عهده دارند. سازمان همکاری شانگهای در حقیقت ترکیب جدید سازمان «شانگهای ۵» است که در سال ۱۹۹۶ تأسیس شده بود، ولی نام آن پس از عضویت ازبکستان به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر داده شد. برای بررسی بیشتر ابعاد عضویت دائم ایران در این سازمان و آنچه پیش روی سیاست خارجی کشورمان است با دکتر حسن بهشتیپور، استاد روابط بینالملل گفتوگو کردیم.
عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای چه منافعی برای کشور خواهد داشت؟
ورود ایران به سازمان شانگهای با این پیشفرض صورت گرفت که ایران بتواند وارد تعاملات بهتری با سایر کشورها شود. بعد از پیروزی انقلاب ما در هیچ معاهده منطقهای رسما حضور نداشتیم و نخستین بار است که در یک سازمان امنیتی، اقتصادی و سیاسی شرکت میکنیم. در جهان چند قطبی، وقتی کشورها به یکی از سازمانهای منطقهای میپیوندند، میزان اثرگذاری خود را افزایش خواهند داد؛ یعنی ایرانی که عضو هیچ پیمانی نیست، به مراتب اثرگذاری کمتری نسبت به ایرانی دارد که در یکی از سازمانهای منطقهای عضو شود؛ بهخصوص سازمان شانگهای که 40 درصد جمعیت زمین و یکسوم خشکیهای جهان را دربر میگیرد و سطح تولید بالایی را شامل میشود. چین و هند نیز قدرتهای اقتصادی آیندهاند و وزن تأثیرگذاری این سازمان را افزایش دادهاند. ایران علیرغم اینکه باید تعهداتی را برای این سازمان بپذیرد، نفع این قرارداد را نسبت به ضرر آن پذیرفته است و حالا از عضو ناظر به عضو دائم تبدیل شده است. باید توجه داشت که روند عضویت دائمی ایران تازه شروع شده و با توجه به اجلاس تاجیکستان تازه این روند آغاز شده است. حدود 40 سند باید امضا شود و بین 1 تا 3 سال طول میکشد چون جزئیات آن باید توسط مجلس تصویب شود؛ اما گام اساسی برداشته شده، تا همین اواخر تاجیکستان با حضور ایران مخالفت میکرد اما در نهایت به نتیجه رسیدند ایران نیز عضو دائم شانگهای شود.
با توجه به در پیش بودن دور جدید مذاکرات برجامی در وین و سفر اخیر رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی و ادامه همکاریهای ایران با آژانس و همچنین عضویت در سازمان شانگهای آیا میتوان به این نتیجه رسید که دولت سیزدهم خواهان ایجاد تعادل میان روابط خود با شرق و غرب است؟
توافقات اخیر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درواقع تمدید همان توافقهای قبل بود؛ به این معنا که آژانس دسترسی به دوربینهای آفلاین برای نظارت بر عملکرد صلحآمیز هستهای ایران را قبلا در چارچوب برجام به دست آورده بود و میتوانست هر وقت خواست تصاویر را ببیند. سال گذشته و بعد از تصویب قوانین مجلس درخصوص موضوع هستهای مقرر شد که ایران ضبط تصاویر را ادامه دهد، اما آژانس دسترسی به آنها نداشته باشد و در صورت توافق، مجددا آژانس به تصاویر دسترسی پیدا کند. این توافق که آقای اسلامی و گروسی در هفته گذشته انجام دادند، تمدید تعهد قبلی است؛ با این تفاوت که به آژانس اجازه داده شد دو دوربینی را که در حوادث کرج آسیب دیده بودند تعمیر کند. با این رویکردی که ایران از خود نشان داد، بهانه را از دست کسانی گرفت که در شورای حکام در تلاش برای محکومکردن کشورمان بودند. تلاش تیم وزارت خارجه دولت آقای رئیسی برای ارتباط با شرق و غرب حتما ایجاد رابطه متوازن است. اینطور نیست که دولت آقای رئیسی تمام تخم مرغهای خود را در سبد چین و روسیه بگذارد، هرچند مفهوم شرق و غرب نیز تغییر کرده است. امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در مصاحبه اخیر خود مطرح کرد که دولت آسیامحور است؛ یعنی در پی ارتباط بیشتر و بهتر با کشورهای آسیایی خواهد بود؛ به عنوان مثال روسیه نیز یک کشور آسیا-اروپایی محسوب میشود. پس بهتر است بگوییم که آسیاگرایی مفهوم بهتری از شرق و غربگرایی است.
به طور کلی سیاست خارجی دولت از دیدگاه شما چگونه تعریف میشود؟
شواهد نشان میدهد سیاست آقای رئیسی و تیم آقای عبداللهیان سیاست تقابلی و تعاملی به صورت همزمان است. مثلا در قبال آمریکا و تا حدی اروپا، سیاست دولت ممکن است تقابلی باشد؛ زیرا این تقابل را به نفع منافع ملی میدانند و با کشورهایی مانند چین، روسیه، کره جنوبی و ژاپن سیاست تعاملی بیشتری از خود نشان خواهند داد؛ زیرا این تعامل را هم در راستای منافع ملی ارزیابی میکنند. از سوی دیگر همه به این نتیجه رسیدهایم که بهبود شرایط کشور در گرو رفع تحریمهاست و برای رفع تحریم باید مذاکره کرد. مذاکره نیز میتواند تعاملی یا تقابلی باشد که باید صبر کرد و دید چگونه پیش خواهد رفت. ما باید تکلیفمان را مشخص کنیم که بالاخره میخواهیم با آمریکا و اروپا تعامل داشته باشیم یا خیر. باید در روند مذاکرات به این نکته توجه کنیم که در زمان تحریم حتی شرکتهای آسیایی متعلق به برخی شرکتهای آسیایی در هند، چین و کره نیز از ترس جریمههای سنگین با ما همکاری نکردند.
به نظر شما کشورهایی مانند چین و روسیه تا چه اندازه میتوانند موانع تحریمها را از پیش پای ایران بردارند و در این زمینه یاری کننده باشند؟
شرایط بحرانی اقتصاد ایران تنها منشأ خارجی ندارد و ناشی از یک سری عوامل درونی نیز هست که از راه انجام اصلاحات اقتصادی میتواند بهبود یابد که این عوامل درونی ارتباطی با کشورهای دیگر ندارد. در بخش دیگر که مربوط به مسائل خارجی است میتوان انتظار داشت که چین و روسیه به ایران کمک کنند. از سوی دیگر با مسائل مربوط به آژانس و شورای امنیت سازمان ملل روبهرو هستیم که باز هم چین و روسیه میتوانند حامی ایران باشند، اما باید بدانیم که در زمینه دورزدن تحریمها این دو کشور هم توانایی محدودی دارند و نمیتوانند همه مشکلات را حل کنند، بهخصوص روسیه امکانات محدودتری دارد و چینیها نیز بعضا نفت با تخفیف از ایران میخرند و بعید است بتوان با کمک چین و روسیه مشکلات را حل کرد و باید با اصلاح ساختار اقتصادی مشکلات داخلی را حل کنیم.
آیا ایران برای دستیابی به اموال و منابع مالی خود ناچار به پذیرش افایتی اف خواهد شد؟
اف ای تی اف در ایران بد فهمیده شده است. حدود 40 قانون و مقررات توسط افایتیاف تنظیم شده که در ارتباط با پولشویی و تروریسم است. این مقررات را به تمامی کشورهای جهان ابلاغ کرده و 180 کشور نیز آن را اجرایی کردهاند و لطمهای هم به امنیت ملی آنها وارد نشده است. آنچه افایتیاف از کشورها میخواهد، اجرای یکسری مقررات است. اگر کشوری این مقررات را اجرا کرد میتواند در بانکداری بینالمللی فعالیت کند. اگر اجرا نکرد برای جابهجایی هر 100 دلار باید 20دلار هزینه کند که هزینه بسیار سنگینی است. از طرف دیگر مسئله این است که اجرانکردن افایتیاف ضریب ریسک سرمایهگذاری را افزایش میدهد که الان در ایران 7 است؛ یعنی بالاترین میزان ریسک، اما اگر ایران مقررات فوق را اجرا کند، این ضریب کم میشود. این یعنی ضریب مالیات بر بیمه برای کشتیرانی و خیلی دیگر از هزینههای بازرگانها میلیونها دلار کاهش پیدا میکند. بنابراین باید توجه داشته باشیم که در اینجا بحث تجارت با شرق و غرب نیست. بحث تجارت با نظام بانکی بینالمللی است و اگر بخواهیم چنین تجارتی داشته باشیم، باید مقررات افایتیاف را رعایت کنیم و اگر این مقررات را نپذیریم معادلات تهاتری را باید پیش بگیریم و چون نیاز محدود است، بازرگانی نیز محدود میشود و از طرف دیگر بانکهای کوچک که کار بینالمللی نمیکنند حاضر به همکاری با ایران هستند و برای هر معادله بین 15 تا 20 چدرصد هزینه برای ما به وجود میآورند. بنابراین پذیرش افایتیاف ربطی به تجارت با شرق ندارد و کل تجارت بین الملل ما مربوط به افایتیاف است.