دشتهای ممنوعه استان اصفهان کوهپایه سگزی، اسفنداران، قمشه، مهرگرد، سمیرم، کمه، قبر کیخا، لنجانات، میمه، موته، گلپایگان، علویجه دهق، دق سرخ، کرون، چادگان، بوئین میاندشت، دامنه داران، چهل خانه و طرق ابیازن، جزو دشتهای ممنوعه و دشتهای کاشان، گلپایگان، نجف آباد، مهیار شمالی، مهیار جنوبی، دشت آسمان، اردستان، اصفهان برخوار، بادرود خالدآباد، مورچهخورت و دامنه داران جزو دشتهای ممنوعه بحرانی استان اصفهان هستند. هشت دشت غیرممنوعه استان نیز شامل بیاضه، چوپانان، گاوخونی، خورفرخی، انارک، بختیاری و جندق نائین است. در این میان، اما دشت برخوار اصفهان شاید یکی از بحرانیترین دشتهایی است که آبخوان آن به گفته مسئولان تنها تا سال ۱۴۰۹ بیشتر آب نخواهد داشت و به زودی از بین میرود؛ دشتی که زیرساختهای حیاتی و استراتژیکی همچون نیروگاه، پالایشگاه، ورزشگاه نقشجهان، فرودگاه، کریدور شمال به جنوب، شرق به غرب و همچنین آثار تاریخی بسیاری در آن قرار گرفته است.قبول کنیم یا نه، فرونشست، وضعیت اصفهان را بحرانی کرده و آژیر خطر را به صدا درآورده است؛ چرا که به گفته رضا اسلامی، مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان، اصفهان تنها شهری است که فرونشست به داخل مناطق مسکونی آن نیز نفوذ کرده است؛ درحالیکه در هیچ شهری جنس آبرفت و ضخامت آن مانند اصفهان نیست. راهکار اساسی برای مقابله با فرونشست چیست؟ آیا اقدامات لازم میتواند فرونشست را درمان کند؟ درصورت پیشروی فرونشست و بیتوجهی به آن، آینده اصفهان چه میشود؟ رضا شهبازی، مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و عیسی ابراهیمی، عضو هیــئــتعــلمــی دانــشــگاه مــنــابــع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان در گفتوگو با «اصفهانزیبا» ضمن اشاره به عوامل ایجاد پدیده فرونشست در اصفهان به مخاطرهها و راهکارهای جلوگیری از گسترش آن اشاره میکنند؛ راهکارهایی که مخرجمشترک همه آنها جاریشدن آب در زایندهرود و متعادل ساختن برداشت آب از سفرههای زیرزمینی است.
فرونشست، محصول برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی است
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مــهــنــدســی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی، با اشاره به عامل اصلی ایجاد فرونشست، بیان میکند: «باید بین برداشت آب از منابع آب زیرزمینی و تغذیه آبخوانها تعادل برقرار باشد؛ بنابراین اگر امکان تغذیه وجود نداشته باشد، نباید برداشتی صورت بگیرد. در همه جای دنیا ثابت شده که عامل اصلی فرونشست، برداشت آب بیرویه از منابع آب زیرزمینی است.» شهبازی ادامه میدهد: «در دشتهای استان اصفهان بارندگی خیلی شاخصی رخ نمیدهد؛ میزان بارندگی هم که در این دشتها اتفاق میافتد، کمکی به تغذیه آبخوانها نمیکند؛ یعنی حتی اگر بارندگی در این دشتها نرمال باشد، باز هم حجم چشمگیری نخواهد بود؛ مگر اینکه از سیلابها استفاده شود که در این صورت باید، آبخوانداری و آبخیزداری در بالادست و پاییندست به شدت و با جدیت دنبال شود تا بتوان سیلابها را به زیرزمین هدایت کرد. البته این نسخه کلی است که برای همه استانها میتوان پیچید.»
برداشت آب از دشتهای اصفهان همچنان ادامه دارد!
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی با اشاره به راهکار اساسی پیشگیری از فرونشست در اصفهان، بیان میکند: «تا زمانی که آب در زایندهرود جاری و دبی رضایتبخشی نداشته باشد (بهطوریکه رودخانه پر از آب شده و تغذیه دشت انجام شود)، فرونشست ادامه خواهد داشت؛ بنابراین جریان دائمی رودخانه و همچنین محدودکردن برداشت آب از چاههای غیرمجاز و نظارت بر برداشت آب از چاههای مجاز (بهطوریکه برداشت آب به اندازه باشد و نه بیشتر) راهکار اساسی پیشگیری از گسترش فرونشست است؛ این در حالی است که برداشت آب از دشتهای بحرانی اصفهان نهتنها متوقف شده، بلکه همچنان ادامه دارد.» شهبازی بیان میکند: «در اصفهان باید بهطور میانگین، دبی آب 7 تا 8 مترمکعب در ثانیه باشد و آب حداقل در محدوده شهر اصفهان جریان پیدا کند؛ به گونهای که رودخانه احیا شود؛ البته ایدئال این است که دبی آب 16 مترمکعب در ثانیه باشد. کف این میزان نیز دو تا دو و نیم مترمکعب در ثانیه است؛ یعنی در حدی که فقط سطح رودخانه زایندهرود خیس شود.»
او با اشاره به اینکه تأمین این جریان آب برای رودخانه زایندهرود آسان نیست، میگوید: «در این باره بحث وجود دارد؛ چراکه تأمین این آب به همین سادگی نیست؛ اما باید حتما برداشت آب مدیریت شود. این یک معادله دوطرفه است؛ یک سو، کنترل برداشت آب از زیرزمین و طرف دیگر، مدیریت آبخوان. پس حداقل برداشت آب در محدوده شهر باید متوقف شود. نمیشود آب به بخشهای مختلف مثل صنعت و شرب و کشاورزی اختصاص یابد، اما خود زایندهرود از آب خالی باشد. همانقدر که اختصاص آب به این بخشها اهمیت دارد، خود زایندهرود هم مهم است؛ زیرا زیرساختهای شهری را هدف قرار میدهد و این موضوع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.»
جاریشدن آب در زایندهرود موضوعی فانتزی نیست
این مقام مسئول ادامه میدهد: «باید توجه داشت که جریان دائمی آب در زایندهرود، موضوعی فانتزی نیست و نباید آن را بهعنوان مسئله دستچندم در نظر گرفت. اهمیت این موضوع از زمانی که زایندهرود در اصفهان خشک و از یک رودخانه دائمی به رودخانهای فصلی تبدیل شد، باید در نظر گرفته میشد؛ زیرا جارینشدن دائمی آب در رودخانه زیرساختهای شهری را تحتتأثیر خود قرار میدهد. جمعیتی که در اصفهان زندگی میکنند به فضای سبز و آب و اشتغال نیاز دارند و باید برای زندگی در این شهر احساس امنیت کنند؛ زیرا خشکی زایندهرود، فقط موجب فرونشست نمیشود و پیامدهای محیطزیستی دیگر مثل افزایش آلودگی و ریزگردها و… را هم بههمراه دارد.»
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی با اشاره به اینکه اولویتهای زیستمحیطی و تغذیه آبخوانها در نظر گرفته نشده است، بیان میکند: «این درحالی است که صنعت و شرب و کشاورزی، همواره در اصفهان پراهمیت جلوه داده شده است.»شهبازی با اشاره به اینکه نادرست بودن انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر، اقدامی نادرست است، تصریح میکند: «انتقال آب باعث ایجاد مشکلات اجتماعی و همچنین پدیدآمدن معضلهای متعدد میشود. در محدوده هر حوضهای باید حق طبیعت ادا شود. باید توجه داشت یکی از نیازهای جمعیتی که در محدوده حوضه آبریز زندگی میکنند، برقراری جریان آب در زایندهرود است.»
شهرها نباید به انتقال آب وابسته شوند
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی با بیان اینکه همه طرحهای انتقال آب چالشبرانگیز و اساسا از پایه خراب هستند، میگوید: «در هیچ جای دنیا شهری به انتقال آب وابسته نمیشود. انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر صرفا مربوط به مناطقی است که در تأمین آب شرب دچار مشکل باشند؛ برای مثال، شهری مثل زابل که تنها مرکز جمعیتی مهم و بزرگ در مرز کشور است. جمعیت باید در این منطقه حضور داشته باشد؛ درحالیکه شرایط اصفهان به اینگونه نیست.»
اینگونه که شهبازی میگوید: «واقعیت این است که قبل از طرح انتقال آب فعلی به اندازه یک زایندهرود آب از سرشاخههای کارون به اصفهان منتقل شد؛ اما آیا مشکل را حل کرد؟ نه تنها مشکل حل نشد، بلکه این اتفاق، جذابیتهای زیادی را به وجود آورد و باعث شد اصفهان به مقصد مهاجران تبدیل شود و این شهر به سمتوسوی بارگذاریهای صنایع جدید حرکت کند؛ پس انتقال آب مسکنی موقتی است و نه دائمی.»
او با بیان اینکه مدیریت یکپارچه حوضه آبخیز مرز سیاسی نمیشناسد، تصریح میکند: «مرز طبیعت حوضه آبخیز است و همه آنهایی که در محدوده آن زندگی میکنند، باید آب را بین خودشان تقسیم کنند تا مشکلی پیش نیاید؛ چه در بالادست و چه پاییندست.»
اصفهان ظرفیت بارگذاری بیشتر از این را ندارد
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی با اشاره به فرصت کوتاه و محدودی که برای جلوگیری از فرونشست زمین وجود دارد، بیان میکند: «دیگر فرصتی وجود ندارد و واقعیت این است که در رابطه با حل مشکل فرونشست در شهر اصفهان تأخیر و تعلل زیادی انجام شده است؛ پس باید برای برقرارکردن آرامش محیطزیستی در این شهر همین الان اقدامات لازم انجام شود. قطره قطره آب باید مدیریت و جریان دائمی برقرار شود. اگر در گام اول ایجاد جریان دائمی امکانپذیر نیست، باید مدت زمانی را که آب در رودخانه جاری میشود، افزایش داد؛ برای مثال، اگر تا دیروز آب، برای یک ماه در رودخانه جاری میشد، امروز این زمان به سه ماه برسد تا در آینده تعادل بهوجود آید.»
شهبازی با بیان اینکه اصفهان ظرفیت جمعیت و صنایع بیشتر را ندارد، میافزاید: «در غیر این صورت بهناچار مهاجرت معکوس رخ خواهد داد. فرونشست درمانی ندارد. این پدیده مثل بیمار سرطانی است که خیلی دیر به پزشک مراجعه کرده و دیگر امکان درمان، برای او وجود ندارد. فرونشست طی دههها بهوجود آمده و اکنون آثار خود را آشکار کرده است؛ به همین دلیل هم این پدیده را یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین مخاطرههای طبیعی میدانند. هر کاری که اکنون انجام شود، از بروز اتفاق بدتری در آینده جلوگیری میکند.»
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی در ادامه با اشاره به اینکه فرونشست یکی از مولفههای تخریب سرزمین است و به دلیل بیآبی بهوجود میآید، بیان میکند: «این پدیده در نهایت منجر به بیابانزایی میشود. فرونشست معمولا در یک دوره خشکسالی بروز میکند و این موضوع فقط مختص ایران نیست؛ برای مثال، در دهه پنجاه میلادی در آفریقا اتفاقهای خاصی در این باره افتاد. البته این مسئله در دوره ترسالی نیز خودش را به گونهای دیگر نشان میدهد؛ مثلا قبلا در ارتفاعهای زاگرس زمینلرزش مشاهده نمیشد؛ چون فضا برای دامنههای ناپایدار مهیا نبود، اما در یک دوره ترسالی همه این دامنهها تحتتأثیر قرار گرفتند و همین هم باعث وقوع زمینلرزش در آنها شد. در ارتباط با فرونشست هم همینطور است؛ هرچه خشکسالی بیشتر شود، شرایط بحرانیتر میشود.»
شهبازی تصریح میکند: «همه عواملی که به آن اشاره کردم، باعث شده تا آثار فرونشست آشکار شوند و اکنون آن را با چشم ببینیم؛ این درحالی است که بهرغم اینکه همچنان در دوران خشکسالی بهسر میبریم، برداشت آب از منابع زیرزمینی کم نشده است.» او ادامه میدهد: «طبیعت سازوکارهای خودش را دارد؛ بنابراین باید با آن هماهنگ شویم. اگر زایندهرود و سایر رودهای دیگری که اکنون خشک شدهاند، در گذشته جریان دائمی داشتند، به این دلیل است که گذشتگان به این واقعیت پی برده بودند؛ وگرنه خشکسالی در گذشته نیز وجود داشته است.»
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی بیان میکند: «فرونشست از زمانی وارد زندگی ما شد که سازوکارهای طبیعی مثل قنات کنار گذاشته شدند و افراد به جای آن، بهسمت پمپاژ آب رفتند و هرچه را در زمین وجود داشت، خالی کردند؛ زیرا تصور میشد آب همیشه وجود دارد.»
حل مشکل آب، موضوعی ملی است
آنطور که این مسئول ادامه میدهد:«آب موضوعی استانی نیست. مرزهای سیاسی توسط انسانها بهوجود آمدهاند؛ این درحالی است که مرز طبیعت حوضه آبخیز است و همه ساکنان این حوضه نیز باید بهصورت متعادل و مساوی از آن بهره ببرند؛ از بالادست تا پایین دست.» به گفته مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی، بارگذاریها نیز باید متعادل شوند. مرکز کشور جایی خشک است؛ به همین دلیل هم نمیتوان جمعیت زیادی را در آن جای داد. در کشوری مثل آمریکا 70درصد مردم در محدوده سواحل زندگی میکنند و تنها 30درصد جمعیت در مناطق خشک هستند؛ درحالیکه این مسئله در کشور ایران برعکس است. البته باید توجه داشت که اصفهان یک شبه به شهری میلیونی تبدیل نشده؛ پس یکشبه نیز به تعادل جمعیتی نمیرسد. از الان باید برای یک افق 10 تا 15ساله برنامهریزی کرد تا بعد از این دوباره به سرخط نرسیم.»
فاجعه در راه است!
عیسی ابراهیمی، عضو هیئتعلمی دانشگاه منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان، دراینباره با اشاره به منشأ فرونشست در اصفهان، تصریح میکند: «بهرهبرداری بیشازاندازه از منابع آبی و تخریب منابع آب زیرزمینی و همچنین عدم جبران آنها عامل فرونشست است. بیرونآمدن آب از منافذ باعث متراکمشدن مواد میشود و هرچه بیشتر آب برداشت شود، تراکم مواد بیشتر شده و همین هم به تدریج منجر به فرونشست لایههای فوقانی میشود.»
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه فرونشست زمین، خسارتهای زیادی را بههمراه دارد، بیان میکند: «تخریب و ازبینرفتن بناها و سازههای انسانساز از مهمترین این خسارتهاست. اگر این تخریبها با شدت بهوجود آیند، میتوانند باعث شکستگی لولههای انتقال گاز و آب یا دیگر تأسیسهای زیربنایی در شهرها شوند.»
اینگونه که عضو هیئتعلمی دانشگاه منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان به «اصفهان زیبا» میگوید: «فرونشست حتی میتواند منجر به تخریب سازههای قدیمی یا آثار باستانی شود؛ یعنی آثاری که جزو ذخایر و منابع با ارزش کشور به شمار میآیند و از گذشتگان به ارث رسیده و از آن آیندگان هستند.»
به گفته این مدرس دانشگاه، اگر میزان برداشتهای آب از سفرههای زیرزمینی مدیریت نشود، فرونشست کنترل نخواهد شد؛ حتی اگر منابع آبی مناسبی در آینده داشته باشیم؛ مثلا دوران پربارشی را تجربه کنیم. به دلیل متراکمشدن سفرههای آب زیرزمینی، لایههای فوقانی قابل جایگزینی نیستند؛ بنابراین نمیتوان گفت اگر در آینده بارشهای زیادی رخ دهد، امکان پر کردن این سفرهها و جبران وضعیت کنونی وجود خواهد داشت.
فرونشست سازههای شهری را میبلعد
این عضو هیئتعلمی دانشگاه منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان با اشاره به پیامدهای فرونشست در اصفهان، میگوید: «این پدیده در کنار تغییرات اقلیمی میتواند تبعات زیستمحیطی بسیاری را بهوجود آورد و باعث تغییرات محیطزیستی در آن منطقه و عدم تابآوری شود؛ همچنین فرونشست میتواند منجر به بروز “شکسته”های ناگهانی در لایههای زیرزمینی و بروز زلزلههای وحشتناک شود.» به گفته ابراهیمی، از فرونشست بهعنوان زلزله خاموش یاد میشود؛ پدیدهای که با لطمهزدن به زیرساختهای شهری منجر به عدم ایمنی سازههای انسانساز مثل بناهای مسکونی، جادهها، پلها، کانالهای مترو و… میشود؛ همه اینها پیامدها و مخاطرههای بسیار دیگری نیز بههمراه دارند.این عضو هیئتعلمی دانشگاه منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه گزارشها و شواهد نشان میدهند که فرونشست درحال حاضر به مناطق مسکونی و حتی آثار باستانی مثل پل خواجو یا میدان نقش جهان و… رسیده است، میافزاید: «فرونشست در حال پیشروی است و اگر کنترل نشده و جریان آب در زایندهرود جاری نشود، قطعا فاجعههای زیادی را بههمراه میآورد؛ خسارتهایی که جبرانپذیر نیستند.»