قوه مجریه باید از تندرویهای داخلی و خارجی جلوگیری کند
حسین نقاشی در گفتوگو با «اصفهان زیبا آنلاین» به بررسی مواضع سید ابراهیم رئیسی در مقایسه با دولت فعلی پرداخت و توان حل چالشهای دولت سیزدهم در حوزه سیاست داخلی و خارجی باتوجهبه ظرفیتهای این دولت را بررسی کرد. به گفته این فعال سیاسی اصلاحطلب فارغ از چگونگی فرایند برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، حاکمیت در ایران با یکسری بحرانها و مشکلات فزایندهای مواجه است. نقاشی حلوفصل نهایی پرونده هستهای ایران را اصلیترین چالشهای دولت جدید در حوزه بینالملل میداند و میگوید: «این موضوع محصول و نتیجه دو علت است؛ اول نوع نگرش حاکم بر سیاست خارجی و نوع تعامل و مراودات ایران با دنیا، بهخصوص با کشورهای قدرتمند از لحاظ اقتصادی و سیاسی که از سوی حاکمیت پیگیری میشود و دوم رویکرد سلطهطلبانهای است که قدرتهای جهانی همچون آمریکا و همچنین روسیه و چین نسبت به دیگر کشورها مثل ایران دارند.»
او ادامه میدهد: «بهطورکلی ما در طول سالهای بسیار و در عرصه روابط بینالملل با مشکلات جدی روبرو بودهایم که موضوع پرونده هستهای ایران این فضا را به اوج خود رساند. آنچه غریب به 10 سال توان کشور را معطوف به خود کرده و ضربات جبرانناپذیری در حوزه اقتصاد و همچنین روابط دیپلماتیک به ما وارد ساخته است و اگر دقت کنیم اوج این صدمات به دوران خروج دونالد ترامپ از برجام برمیگردد که طی سه سال گذشته وضعیت اقتصادی طبقات متوسط و محروم جامعه را تحت تأثیر شدیدی قرار داده است.»
نقاشی میافزاید: «از سوی دیگر نوع تعامل و نگاه سخت حاکمیت ایران به مناسبات و روابط جهانی که متأسفانه تحت تأثیر رویکردهای سلطهجویانه ایالات متحده آمریکا و البته غرب دررابطهبا رژیم گذشته قرار دارد، یک نگاه تقابلی و اصطلاحاً غربستیزی را ایجاد کرده است. در مقابل نیز نگاه دیگری هم تحت عنوان غرب شیفتگی نیز در ایران تعریف شده است که برخی از سیاستمداران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن از این رویکرد برخوردار بوده و هستند. مواضعی که نزدیک به یک سده و از اوایل جنبش مشروطه و تا انقلاب اسلامی و تا به امروز نیز از سوی برخی چهره های سیاسی و روشن فکران دیده شده است. البته غرب ستیزی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به خصوص هنگام تسخیر سفارت آمریکا و در نهایت با جنگ ایران و عراق شدت گرفت و به مرحله غربستیزی رسید.»
او ادامه میدهد: «در این میان یک نظریه سومی هم وجود دارد که نه غرب شیفتگی است نه غربستیزی. این نظریه میگوید مناسبات و روابط ایران با جهان باید بر اساس منافع ملی تنظیم شود و به گفته مرحوم مصدق، موازنه منفی مدنظر باشد. او معتقد بود با استفاده از رویکرد موازنه منفی نه به قدرتهای غربی و نه به قدرتهای شرق همچون روسیه و چین هیچ باجی داده نمیشود و تعاملات بینالمللی، اقتصادی و سیاسی با همه کشورهای جهان بهخصوص با ابرقدرتها بهگونهای تنظیم میشود که در حین تأمین منافع کشورمان، منافع دیگران نیز مورد احترام قرار گیرد. چراکه اینگونه تعاملات یک نوع دادوستد متقابل هستند و نمیشود یک طرف سهم ببرد و طرف دیگر اما خالی از سهم باشد.»
نقاشی با بیان اینکه طی یک دهه گذشته گرایشهای بینالمللی ایران بهمنظور ایستادگی در مقابل آمریکا و اروپای غربی رفتهرفته به سمت روسیه و چین کشیده شد، میگوید: «ما باید بدون دادن باج به ابرقدرتهایی که در تخاصم با یکدیگر هستند و برطبق یک رویکرد تعاملی، به سیاست خارجی خود کیفیت بخشیم و البته منافع ملی را هم در اولویت قرار دهیم.»
او ادامه میدهد: «در نهایت یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی دولت آقای رئیسی حلوفصل مخاصمات و تعدیل آنها در مناسبات بینالمللی است. چراکه بیشینه کردن مخاصمات و ادامه روند غربستیزی طبیعتاً موجب ضعیفتر شدن اقتصاد ملی کشور خواهد شد. ما امیدواریم رئیسجمهور منتخب اگر هم قرار است این راه را انتخاب نکند، قوه مجریه بهعنوان متصدی دستگاه دیپلماسی کشور تفکر مبتنی بر حفظ و بقا نظام را در نظر گیرد و نگذارد تندرویها موجب ضربات جبرانناپذیری به کشور شوند.»
این عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی همچنین در خصوص مشکلات حوزه داخلی کشور میگوید: «ما دارای یک بحران سه وجهی در کشور هستیم که هر یک به طور فزایندهای همدیگر را تحریک میکنند و با یکدیگر همافزایی دارند. ناکارآمدی، فساد سیستماتیک و تبعیض با گرایشهای اقتصادی سیاسی، جنسیتی و اجتماعی سه وجه این بحران داخلی ایران هستند که هرکدام از آنها نتایج منحصربهفرد خود را هم دارند. برای مثال ناکارآمدی موجب توقف و کمرمقی توسعه در کشور، فساد موجب فشل شدن ساختارهای بروکراسی، اتلاف منابع و اعتماد سوزی عمومی و تبعیض نیز موجب خشم اجتماعی می شود که بخشی از این خشم اجتماعی را در دو بحران دی ماه 96 و آبان ماه 98 شاهد بودیم که ریشه اقتصادی داشت و فشارهای فزاینده ای را بر معیشت مردم وارد کرد. در نهایت دولت سیزدهم با چنین چالشهایی در حوزه سیاست خارجی و داخلی روبرو خواهد شد که طبیعتاً کار نه فقط دولت آقای رئیسی بلکه کار هر دولتی را سخت می کند.»
آقای رئیسی از حمایت کل حاکمیت برخوردار است
این فعال سیاسی در پاسخ به این سؤال که رئیسجمهور آینده ایران چگونه میتواند در مقابل این فضا بهترین رویکرد را از خود نشان دهد، میگوید: «شرایط برگزاری انتخابات ریاستجمهوری این دوره نشان داد که این انتخابات از مفهوم رقابتی خود خارج شده بود. از سویی تصور بخشی از جامعه این بود که قرار است شرایط خاصی در انتخابات ریاستجمهوری اعمال شود و این موضوع فضای سخت و دشواری را برای نظام سیاسی ایران و همچنین رئیسجمهور آینده که اعتماد عمومی و پشتوانه ملی تضمینکننده چهار سال ریاست او بر دولت است، فراهم میکند.»
نقاشی ادامه میدهد: «رئیسجمهور در ابتدا باید زنجیره ناکارآمدی، فساد و تبعیض را پاره کند و در مرحله دوم بحرانهای برآمده از آنها را کاهش دهد. البته این شرایط تااندازهای از وظایف و اختیارات رئیسجمهور خارج است و یک تصمیم بزرگ در سطح مقامات عالی نظام را میطلبد. اما باتوجهبه اینکه آقای رئیسی از جمله رؤسای جمهوری است که از حمایت کل حاکمیت برخوردار است، اجرای آن نباید چندان سخت باشد. برای شروع کار ابتدا باید وجود این بحرانها پذیرفته شود و در وهله دوم نیز ریشههای این مشکلات در کشف مفسد و محاکمه و رسانهای کردن آنها خلاصه نشود، بلکه با خود فساد و ریشههای آن مبارزه شود. این اقدامات همچنین ممکن است طی این چهار سال و حتی نزدیک به یک دهه تلاش حقوقی و حقیقی به طول انجامد تا از این چرخه بحران سهگانه خارج شود. از طرفی نیاز به یک عزم ملی در سطح حاکمیت و یک رئیسجمهور همراه و همسو را هم میطلبد. همانطور که اشاره شد نباید در کوتاهمدت انتظار رفع آن را داشت. تنها در این شرایط است که تغییر و تحولاتی در کشور رخ خواهد داد و بهمرور از شدت بحرانها نیز کم میشود.»
او میگوید: «حل بحرانهای موجود در عرصه بینالملل نیز خیلی در اختیار رئیسجمهور نیست و مطمئناً نهادهای بالادست تمامکننده کار هستند. باید دید تصمیم عالی نظام در خصوص سیاست خارجی چه خواهد بود. آیا همین فرایندی که طی این سالها وجود داشته است، ادامه خواهد داشت یا خیر؟»
نقاشی با یادآوری آغاز روند مذاکرات بینالمللی ایران در رفع تحریمها ادامه میدهد: «اگر خاطرمان باشد آغاز مذاکرات برای رفع تحریم ها و در راستای خروج از شرایطی که دولت آقای احمدی نژاد ایجاد کرده بود، در زمستان 91 در عمان بود. البته آن مذاکرات به انتخابات ریاستجمهوری سال 92 کشیده شد و بهواسطه اینکه نگاه آقای روحانی و دکتر ظریف در عرصه سیاست خارجی به حل بحران هستهای ایران بود، این تعاملات بینالمللی به برجام ختم شد. گمان بنده این است اگر همان مسیر و رویکردی که از زمستان 91 در عمان از سوی آقای ولایتی آغاز شد، بار دیگر تکرار شود، آقای رئیسی و دستگاه دیپلماسی او چندان نمیتوانند انحراف معیار از این مسیر اصلی که تا به امروز هم ادامه داشته است، داشته باشند. از سویی رویکردهای وزرای خارجه در اعمال سیاستهای خارجی هر دولت تفاوتهایی را ایجاد خواهد کرد. برای مثال نوع ادبیات، نوع مذاکره و تسلط بر فنون دیپلماسی و نوع نگاه افراد بر روابط بینالملل در روند تعاملات و موفقیت یا عدم موفقیت آنها مؤثر است.»