آمریکا شدیدترین تحریمهای اقتصادی را علیه ایران اجرا کرده است و غرب نیز همچنان مردد است که بین منافع اقتصادی و سیاسی خود با آمریکا و فرصتهای بالقوه ایران و قدرتگرفتن بلوک شرق کدام را انتخاب کند. در این شرایط رویآوردن ایران به همکاریهای منطقهای و توجه ویژه به اقتصاد بلوک شرق، برگ برندههای واشنگتن را یکی پس از دیگری سوزانده است. تفاهمنامه همکاریهای 25ساله ایران و چین نیز راه را برای پیشبرد اهداف ایران در توسعه مناسبات سیاسی و اقتصادی با بلوک شرق هموار کرده است؛ چه آنکه چین و روسیه از حامیان پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای بودهاند.
«نارندا مؤدی»، نخستوزیر هند؛ «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه و «شی جین پینگ»، رئیسجمهوری چین در این اجلاس از پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای حمایت و ابراز خرسندی کردهاند.
اکنونکه این اقدام مهم انجامشده است، لازم است تکلیف ایران با برخی مسائل مشخص شود. در گام نخست، همچنان پرونده FATF ایران روی میز مسئولان قرار دارد. از یکسو، برخی از صاحبنظران، تصویب لوایح موردنظر را به رفع تحریمهای اقتصادی ایران گرهزدهاند؛ درنتیجه اگر رفع تحریمها را بهعنوان تضمین و پیششرط برجام قلمداد کنیم، خروج ایران از لیست سیاه FATF شاید در کوتاهمدت عملی نشود. اما آنچه در یک هفته اخیر در شبکههای مجازی بولد شده است، بیارزش و صوری قلمدادکردن FATF است.
واردات واکسن در هفتههای اخیر بهقدری سرعت یافته است که در بسیاری از شهرهای کشور، افراد بالای 18 سال امکان دریافت واکسن را دارند. با ورود هر محموله واکسن، برخی کارشناسان بر این نظر پافشاری داشته و دارند که واردات واکسن ارتباطی با FATF نداشته و درنتیجه بقیه مسائل اقتصادی را نیز میتوان بدین شکل حل کرد. بااینحال میتوان سرعتگرفتن واردات واکسن را با موارد دیگری هم مرتبط دانست.
ایران مدتهاست بهدنبال آزادسازی منابع بلوکهشده در دیگر کشورها، همانند کره جنوبی است و تاکنون توانسته فقط اندکی از این منابع را در قبال دریافت دارو تهاتر کند؛ همچنین انتظارهای ایران از تولیدات داخلی واکسن برآورده نشد تا بهجای آن، بر واردات واکسن تمرکز شود و درنهایت سطح همکاریهای ایران و چین بهبودیافته و واردات سینوفارم آنقدر زیاد شد که مراکز واکسیناسیون 24 ساعته فعالیت کنند. درنتیجه پیوندزدن واردات واکسن یا عضویت ایران در سازمان یادشده، بهطور مستقیم به FATF ارتباطی ندارد. فرقی ندارد، چه در دولت دوازدهم و چه در دولت سیزدهم، واکسن کرونا بیدلیل به FATF پیوند زده شد.
از نگاه دیگر، گروه ویژه اقدام مالی هم یک سازمان بیندولتی است. همانطور که منافع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای مهم و تأثیرگذار است، نباید منافع خروج ایران از لیست سیاه یکی دیگر از سازمانهای بین دولتی که ازقضا اعضای بسیار بیشتر نسبت به نمونه آسیایی دارد و تأثیرگذاری آن کلانتر است، نادیده گرفته شود و تقلیل یابد. اگر هدف نهایی ایران، بیتوجهی به FATF است، درنتیجه باید راهکار دیگری برای مبادلات مالی فعالان اقتصادی پیشبینی شود تا از فرصت ویژهای که اکنون فراهمشده است، بتوان نهایت استفاده را برد.
فارغ از این مسئله، صرف پیوستن به سازمان همکاری شانگهای نجاتدهنده اقتصاد ایران نیست. حجم اقتصادی این سازمان اگرچه بالغبر 20 تریلیون دلار و حجم تجارت خارجی آن 6.6 تریلیون دلار است، اما باید از هماکنون به فکر افزایش سهم ایران از این میزان تجارت باشیم؛ وگرنه منافع آن فقط برای کشورهایی نظیر چین و هند و روسیه خواهد بود. در اواخر دولت دوازدهم انتقادهای فراوانی به سند همکاری 25ساله ایران و چین وارد شد. منتقدان داخلی اعتقاد داشتند ایران منابع خود را به کمترین قیمت به چین واگذار کرده است؛ درنتیجه همان منتقدان هماکنون هم باید این دغدغه را داشته باشند که عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای فقط به نفع غولهای اقتصادی شرق نبوده و ایران هم بتواند با افزایش سهم خود در مناسبات اقتصادی، به مهره قویتری در اقتصاد جهانی تبدیل شود. در کنار این موضوع باید پذیرش عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای زیر ذرهبین قرار گیرد.
آنطور که در خبرها آمده است، در این اجلاس سند عضویت دائم ایران پس از نزدیک به ۱۶ سال عضویت ناظر پذیرفته شد. باید بررسی شود چه تغییری حاصلشده که پسازاین همهسال، عضویت دائم ایران پذیرفتهشده است. اگر این عضویت به خاطر بهبود مناسبات دیپلماتیک ایران یا رعایت دستورالعملهای خاص بوده که عیار این عضویت ارتقا مییابد. اما اگر ایران فقط بخشی از معادلات قدرت بین چین، روسیه، اروپا و آمریکا باشد، یا قرار باشد بخش دیگری از تنشهای منطقهای را جذب کند، باید بیشازپیش و بند به بند قراردادهای بعدازاین را صحتسنجی کرد.