گردانندگان این حوزه نهتنها گروههای دولتی، بلکه غیر دولتی بوده که میتوانند بسیار پویاتر و تا اندازهای تاثیرگذارتر (به روشهای مستقیم و غیرمستقیم) بر روابط بین دولتها نقش داشته باشند. دانشمندان علوم سیاسی بیش از دیگر اندیشمندان علوم اجتماعی پدیده گردشگری جمعی بینالمللی را مورد غفلت قرار دادهاند؛ درحالیکه سه سطح فعالیت بارز در رابطه با جهانگردی، یعنی گردشگری در بازار، گردشگری در کشورهای در حال توسعه و برداشت ایدئولوژیکی در گردشگری انبوه بینالمللی وجود دارد.
این دانشمندان هنوز جهانگردی را بهعنوان مجموعهای از فعالیتهای انسانی، از نگرانیهای بزرگتری مانند روابط بینالملل عمومی، توسعه و سیاست خارجی متمایز نکردهاند.برای بررسی مقوله گردشگری و ارتباط آن با علم سیاست، میتوان آن را در زیرگروه روابط بینالملل جای داد و به آن پرداخت؛ چراکه گردشگری در قرن کنونی به عنوان یک صنعت شناخته میشود و دارای بخشهای گوناگون از جمله گردشگری فرهنگی، زیستمحیطی، سلامت و… است. تاریخچه گردشگری نشان میدهد این صنعت همواره در طول تاریخ بشر وجود داشته است؛ گذشته از تفاوت حجم و تعداد سفرهای بین المللی در قرنهای گذشته که ناشی از کمبود امکانات جابهجایی برای مسافران بود، یک تفاوت دیگر قابل توجه است؛ اینکه در گذشته، بیشتر سفرها بهمنظور تجارت و در برخی موارد هم برای ارتباطات رسمی بین دولتها صورت میگرفت و امکان سفرهای گروهی و در تعداد بالا برای مردم عادی وجود نداشت؛ اما در حال حاضر به لطف پیشرفتهای خارق العاده ای که در صنعت حمل و نقل صورت گرفته است، امکان سفر برای بسیاری فراهم بوده و نکته مهم اینکه این ارتباطات میتواند در روابط بین دولتها و شهرها نیز نقش برجستهای بازی کند. بر اساس گزارش روزنامه نیویورکتایمز، گردشگری رقمی نزدیک به 10 درصد از اشتغال جهانی را به خود اختصاص میدهد. این صنعت در بسیاری از کشورهای جهان علاوه بر تأمین بخش چشمگیری از درآمدها، نقش مهمی در ایجاد روابط بین ملتها داشته که خود گامی است بزرگ در راستای اهداف یک کشور. هرکدام از کشورهای جهان با توجه به ویژگیهای مخصوص منطقه خود سعی در ارائه جاذبههای گردشگریشان به دیگر نقاط را داشته و همزمان در پی گسترش این صنعت جذاب و پر درآمد هستند.
یکی از مسائل مهم در جهان کنونی به امنیت ملی و بینالمللی برمیگردد و آنچه امنیت را تحتتأثیر مستقیم قرار میدهد به مشکلات اقتصادی بر میگردد. از آنجا که صنعت گردشگری بخش مهمی از اقتصاد برخی از کشورها را تشکیل میدهد، رونق این بخش میتواند به افزایش امنیت در سطح ملی و منطقهای و در نهایت جهانی کمک شایانی کند؛ برای مثال، ترکیه در 2019 با جذب 51 میلیون مسافر توانست مقام ششم گردشگری را در جهان به خود اختصاص داده و از رکود اقتصادی نجات یابد. این صنعت 12.1 درصد از درآمد اقتصادی ترکیه را تشکیل داد؛ درحالیکه این رقم برای ایران تنها 2.5 درصد بود که تبعات آن در اقتصاد هر دو کشور مسئلهای قابل توجه است.
گردشگری شاخصی برای ثبات سیاسی یک کشور است. برای رونق این صنعت، وجود صلح و ثبات سیاسی یک فاکتور ضروری است. گواه این امر کاهش چشمگیر تعداد گردشگران در کشورهای عربی پس از 2011 یعنی آغاز جریان بهار عربی و بهدنبال آن بیثباتی در این مناطق بوده است. یکی از دلایل عدم تمایل کشورهای اروپایی برای درگیری و جنگ و همزمان تمایل برای افزایش ارتباطات چندجانبه با یکدیگر، وجود آگاهی و شناخت فرهنگی در بین مردم این کشورهاست. از نظر ساختار نظام بینالملل مردم کشورهایی که شناخت نسبی درست و واقعی از فرهنگ و آداب دیگر کشورها دارند، به راحتی تن به درگیریهای آسیب زا یا جنگ نمیدهند. زمانی که فرهنگ یک کشور برای دیگر کشورها گنگ و ناشناخته باشد، تبلیغات سیاه میتواند به ذهنیت دیگر کشورها جهت داده و افکار عمومی را علیه آن بشوراند. یکی از ابزارها و سیاستهای شناخت، ایجاد ارتباطات و افزایش گردشگری است. این مورد در سطوح پایین، یعنی روابط بین فردی، بین سازمانی و بین شهرهای یک کشور و در قالب دیپلماسی شهری نیز صدق میکند؛ لذا پرداختن به این بخش میتواند به افزایش کیفیت روابط جوامع و شهرهای جهان کمک کند.