نگاهی به تأثیر مربیان بر بازیکنان
اتفاقهایی که پس از دیدار تیم نساجی و مس رفسنجان رخ داد و منجر به اخراج ساکت الهامی از این تیم شد، بهانه خوبی است تا به بررسی شرایط این مربی و دیگر مربیان کنونی و تأثیر مربیان سابق بر آنها بپردازیم، مربیانی که بدون شک، خاطرههای بسیاری را برای ما به یادگار گذاشته و کم یا زیاد بر فوتبال این آبوخاک تأثیر داشتهاند.
در این مطلب قصد موضعگیری نداریم؛ تنها میخواهیم با حقایق نسبتا تلخ فوتبال کشورمان بیشتر آشنا شده و بیشازپیش با نمایش برخی از این مربیان روبهرو شویم.ساکت الهامی، یکی از مربیان پرمدعای کنونی فوتبال ایران، با حاشیههای فراوان از هدایت تیم نساجی مازندران اخراج شد. او با تیم تراکتور نامش بر سر زبانها افتاد و پس از جدایی عجیب از آن تیم مدتی بود که هدایت قائمشهریها را برعهده داشت. عملکرد ساکت الهامی در نساجی شاید از دید آمار چندان جالب نباشد؛ زیرا تعداد پیروزی، تساوی و شکستهایش تقریبا با اختلافی اندک از یکدیگر فاصله دارند؛ او اما توانست تیم نساجی را در فصل گذشته از خطر سقوط به لیگ پایینتر نجات دهد و در این فصل نیز با آنها عنوان قهرمانی جام حذفی را بهدست بیاورد. او از ابتدای فصل آنقدر به مسئله چمن و ورزشگاه مناسب برای تیم نساجی اعتراض کرد که گاهی هرروز یک مصاحبه از او منتشر میشد. البته این علاقه به مصاحبه و سخنرانی در نزد او و هممکتبانش موضوع عجیبی نیست و در زمان فینال جامحذفی نیز در هر شبکه صداوسیما میتوانستیم او را مشاهده کنیم. گویا او بیش از آنکه در تمرین نساجی باشد، در صداوسیما حضور داشت! درهرصورت اگر کسی فوتبال ایران را به شکل جدی دنبال نمیکرد، این تصور قطعا در او ایجاد میشد که چنین مربی که به این اندازه به چمن و زیرساختها اهمیت میدهد، حتما فوتبال تاکتیکی و چشمنوازی را روی زمین به نمایش خواهد گذاشت. هرچه از لیگ گذشت، تنها کیفیتی که از بازی نساجی مشاهده نمیشد، همین بازی زیبا و بر روی زمین بود. تیمی که شاید در فوتبال بهاصطلاح «بزن زیرش» روی مربی خود را نیز سفید کرده بود، در بیشتر بازیها با فوتبالی کاملا دفاعی و سانتر و موقعیتهای اندک به پیروزی میرسید و همچنان نیز مصاحبه میکرد. گرچه هر سبکی از فوتبال محترم است، اما عمل و گفتار هر کس باید همخوانی داشتهباشد. ساکت الهامی و برخی دیگر از مربیان با سبک رفتاری او، همچون موریانه بر پیکر این فوتبال افتاده و آن را روزبهروز به نابودی میکشانند؛ مربیانی که گویا چرخه حضورشان پایانی ندارد و بهواسطه دستهای پشتپرده هر فصل در تیمی حضور دارند تا حواشی این فوتبال را تأمین کنند. البته آنها که شاگردان خلف استادشان هستند، مکتب و راه استادشان را بهخوبی ادامه دادند تا فوتبال ایران در همان گذشته آماتور خود باقی بماند، گذشتهای که شاید بدون وجود شبکههای اجتماعی و اطلاع از عملکرد این مربیان آنها را بینظیر میدانستیم؛ اما اکنون کاملا سطح آنها و نیز اعمالشان بر همه عیان است. در سوی دیگر اما مربیانی همچون جواد نکونام، محرم نویدکیا و مهدی رحمتی حضور دارند که با ذهنیتی مدرن و روبهجلو سعی در پیشرفت خود، تیمهایشان و فوتبال ایران دارند. بااینکه استادان برخی از این نسل جوان نیز با افرادی که پیشازاین گفته شد، تفاوت چندانی ندارند؛ اما به فوتبال و داخل زمین بیشتر از خارج آن اهمیت میدادند و به جای دعوا و حاشیهسازی جام کسب میکردند. البته شخصیت خود مربیان نیز مؤثر است. هر سه مربی اشارهشده و نیز مربیان دیگری همچون محمد ربیعی که سعی در بهبود کیفیت فنی فوتبال دارند، نیز در پیشرفتشان و دوری از مسیر نادرست تأثیر داشتهاند. شاید اگر رسانهها و مدیران کمصبر فوتبال ایران به چنین مربیان جوان و سالمی بیشتر فرصت دهند، در بلندمدت حداقل خودشان و تیمهایشان آسیب کمتری را متحمل میشوند. امثال ساکت الهامی و دیگر مربیان شبیه به آنها تنها به دنبال کسب توجه و مظلومنمایی هستند تا بتوانند نقش قهرمان را بازی کنند. بهتر است آفات فوتبال را بشناسیم و سعی کنیم با زدودن آنها، فوتبال سالمی داشته باشیم. نحوه کردار و رفتار مربیان تأثیر زیادی بر شاگردان آن ها خواهد گذاشت؛ ازاینرو اهمیت دارد که رفتار مربیان در فوتبال ایران موردتوجه قرار گیرد و مربیانی که از لحاظ رفتاری، درست عمل نمیکنند، از چرخه کنار بروند تا این موضوع درس عبرتی برای مربیان جوانتر شود؛ بهطوریکه روی اصول اخلاقی خود کار کنند و بر فعالیتهایی که میکنند، کنترل داشته باشند.
افزودن دیدگاه جدید