امکان بهره برداری مطلوب از فضاهای شهری و عمومی از حقوق اولیه شهروندی محسوب میشود. میزان موفقیت هر فضای شهری را میتوان از میزان حضور زنان و گروههای اجتماعی مختلف پرشمار و گونههای رفتاری آنها ارزیابی کرد. زنان تمایل بیشتری به برقراری روابط چهره به چهره داشتهاند و حضور پررنگ آنها در یک مکان، بیانگر مطلوبیت کالبدی و عملکردی آنجاست. از سوی دیگر زنان نسبت به مردان برون گراتر هستند و تمایل به حضور در کنشهای چهره به چهره در آنها ژرفای بیشتری دارد.
حس لذت بردن از چنین تعاملاتی در زنان به رفتارهای اختیاری و خلاقانه ویژهای منجر میشود که ظهور و بروز آنها مستلزم بستر کالبدی است. آنچه امروز شاهد آن هستیم وجود فضای جنسیتی شدهای است که نه تنها متناسب با نیازها و تمایلات زنان طراحی نشده است، بلکه حضور و تحرک آنها را نیز محدود میکند.
شهرها این متراکمترین سکونت گاههای انسانی عناصر گوناگونی را در خود جای داده و برآیندی از مجموعه بناها و فضاها محسوب میشوند. در حال حاضر بسیاری از پژوهشگران برآنند که فضاهای شهری، ساختهای اجتماعی دارند که نحوه و چگونگی استفاده از آن نیز به جامعه و روابط اجتماعی بستگی دارد و بیشترین ارتباط را با مردم و محیط زندگی برقرار کرده و نقش بسزایی در هویت بخشی و ایجاد احساس آرامش در شهروندان دارد.
رشد سریع شهرنشینی با رشد جنبشها و افزایش سریع تشکلهای زنان به ویژه در نواحی کلان شهری همراه بوده است. حضور زنان در شهر و ایفای نقش آنها در فضای دگرگون شده اجتماعی نیز از جمله دغدغههای مهمی است که در طول سالهای گذشته بسیاری از پژوهشگران به آن پرداختهاند. بنابراین تفکر درباره حضور زنان در شهر، دستمایه پژوهش جامعه شناسان شهری بوده است.
همراه با گسترش شهرها، تحولات اجتماعی بسیاری رخ داده است که مشارکت و افزایش حضور زنان در عرصههای عمومی و اجتماعی از جمله آنهاست.
با شکل گیری و گسترش شهرها، نظم پدرسالارانه جوامع با شکل شهر، تقویت و فضا جنسیتی شده و ناهمسانی قدرت مردان و زنان در جامعه تشدید شده است.
ترس از خشونت و تعددی که انعکاس ساختارهای روابط قدرت در سطح کلان جامعه است اعتماد به نفس زنان را کاهش داده و دسترسی به فضای عمومی را برای آنها محدود کرده است. این در حالی است که ماهیت شهرسازی مدرن بر رویکرد پدرسالارانه و معیارهای مردانه استوار است. همچنین به لحاظ تاریخی، شهرها را مردانه ساخته و اداره میکنند. همچنین زنان در فرایند برنامه ریزی و سازمان دهی فضای شهری هم نظیر دیگر حوزههای زندگی، در حاشیه قرار دارند. اصطلاح شهرهای «مردانه ساخت» مشخصهای از ساختار اجتماعی فضای مردانه شهری است که در آن از تبعیضهای جنسیتی در طراحی فضای شهری حمایت میشود. ماهیت شهرسازی مدرن بررویکرد پدر سالارانه و معیارهای مردانه استوار شده است که برخی مصادیق آن به شرح زیر است:
1. در شهرهای مدرن، نیازهای زنان و مردان مشابه انگاشته شده و تفاوتهای اساسی نیاز مردان و زنان در نظر گرفته نشده است.
2. در تقسسیم کار فضایی، نوعی تمایز پنهان میان فضای عمومی و فضای خصوصی در نظر گرفته شده است.
3. در بسیاری از ضوابط و روشهای برنامه ریزی و طراحی شهری در انطباق با الگوهای مردانه سازمان داده شده است.
4. به دلیل نبود یا کمبود امکانات مناسب برای آسایش و امنیت زنان در فضاهای شهری عملاً بیشتر زنان از امکانات مناسب با نیازهای خود محروم شدهاند.
با تلخیص از کتاب «زنان و کیفیت زندگی» به قلم فریبا سیدان
افزودن دیدگاه جدید