در جایی که امروزه بازارچه حسنآباد در خیابان فرشادی آغاز میشود، دروازه جنوبی اصفهان قرار داشته که از دو سو به بازار و قبرستان بکتاش ختم میشده است. راسته جنوبی این بازارچه که هنوز هست، به نقشجهان ختم میشود؛ اما ما رکابزنان بهسمت راسته جنوبی که از کوچه مقابل بازارچه حسنآباد آغاز میشود، میرویم و به گنبد آجری قدیمی (معروف به چهارسو نقاشی) میرسیم؛ بازماندهای از بازار قدیم اصفهان در خارج از دروازههای شهر. هرچند چهارسو نقاشی اصلی ظاهرا در زمان ظلالسلطان تخریبشده، اما این چهارسوی باقیمانده که عرصه تاریخیاش با خانههای مسکونی تقریبا ازبینرفته، یادمانی است که راستای تاریخی بازار اصفهان خیلی قبل از صفویه از این محله شروع و به دروازه طوقچی در شمال منتهی میشده است. میرزا حسینخان تحویلدار در کتاب جغرافیای اصفهان نوشته است: «چهارسوق نقاشی که طاق آن چهارسوق گنبدی است رفیع و وسیع، در زیر طاق چهار طاقنما دارد مصور به تصویرهای بینظیر کارهای نقاشان بزرگ زمان پیش که مجالس حضرت یوسف و صورتهای پهلوانان دوره شاهعباس را چنان کشیدهاند که در این اوان هیچ مصوری از عهده آن برنمیآید.» استاد همایی در کتاب جغرافیای اصفهان اشاره میکند که تا همین یکصد سال پیش هم در باغ توتی که کنار این چهارسو بوده، مقبرهای با نام و نشان حسن پاشا وجود داشته (به گفته شاردن قبر اوزون حسن آققویونلو بوده، ولی با توجه به وجود مقبره اوزون حسن در تبریز این گزارش درستی نیست) است که دستان غارتگر، نابودش کرد و شناسنامه محله حسنآباد را از میان برد.
از چهارسو نقاشی چند کوچهپسکوچه را باید رکاب بزنیم تا برسیم به ابتدای خیابان چهارباغ خواجو و مکینه معروفش. محله خواجو از دوره سلجوقیان با نام باغکاران پیوند خورده است؛ باغی افسانهای در اصفهان که آوازهاش به گوش حافظ هم رسیده است؛ آنجا که میسراید: «گرچه صد رود است در چشمم مدام/زنده رودِ باغکاران یاد باد». اما این محله در دوره صفوی با گسترش بیاندازه شهر اصفهان عملا به دروازههای جنوبی شهر متصل شد و با ساختوسازی که اعیان و اشراف صفوی در آن کردند، خیلی زود به یک شهرک سلطنتی در اصفهان تبدیل شد. خواجههای ثروتمند صفوی در این محله خانههای زیادی داشتند. شاید یکی از وجوه تسمیه نام خواجو به همین خواجهها بازگردد؛ هرچند به ترکیب خا (گودال عمیق)+جو (نهر) هم اشاره شده است. ژان شاردن از وجود کاخ شیخبهایی و سایر بزرگان دربار صفویه در همین محله خبر میدهد. بعد از سقوط اصفهان به دست محمود افغان و پسازآن در هرجومرجهای عصر افشار و زند همراه با کاهش شدید جمعیت اصفهان به دلیل مرگومیر و مهاجرت، شهرکهای اقماری اصفهان مثل فرحآباد و عباسآباد و همین خواجو یکی پس از دیگری خالی از سکنه شد و بناهای آبادش از میان رفت؛ اما سرنوشت چیز دیگری برای محله خواجو در نظر گرفته بود؛ از سقوط صفوی تا برآمدن فتحعلیشاه زمانی باید میگذشت تا دوباره این محله به جایگاهی درخور تاریخش بازگردد. اول خیابان خواجو از سمت حسنآباد، میدانی کوچک هست و حوض و آبنمایی در وسط آن. استاد همایی در کتاب تاریخ اصفهان میگوید: در دوره پهلوی اول مجتبیخان دولتآبادی رئیس بلدیه اصفهان و نماینده بعدی اصفهان در مجلس شورای ملی دوره شانزدهم یک چاه و تلمبه برقی در ابتدای خیابان چهارباغ خواجو درست کرد که تا همین امروز به مکینه خواجو معروف است. بهترین شروع برای رکابزنی در محور زیبای چهارباغ خواجو همین آبنماست. از اینجا تا پل خواجو خیابانی با شکلوشمایل چهارباغ صفوی دیده میشود که روزگاری نهری از وسطش میگذشته و حوض و آبشارهایی داشته است. دو سمت خیابان هم باغهای بزرگی وجود داشته که امروز همه از بین رفته است. این خیابان که صدر اصفهانی با الگوگرفتن از چهارباغ شاهعباس ساخت، با نام خودش معروف شد؛ یعنی چهارباغ صدری. البته با توجه به نام فتحعلیشاه و نام فتحیه که بر محلههای اینجا بود، به چهارباغ فتحیه و بهدلیل جدیدبودنش به چهارباغ نو نیز مشهور بود. کلنگ چهارباغ را در 1217 قمری زدند و در 1220 قمری به بهرهبرداری رسید. کاخها و باغهایش هم بهمرور تکمیل شد. سال ساخت این چهارباغ در بیت آخر شعری از شاعری متخلص به «باقی» بهصورت حروف ابجد آمده است: «گفت فتحآباد دائم همچو فردوس برین/ گفت این گلشن به ملک شاه گلزار جنان». رکابزنان از مکینه خواجو به سمت جنوب میرویم. در ضلع شرقی خیابان، سردر قدیمی مدرسه صدر خواجو دیده میشود که ظاهرا از بناهای امینالدوله، پسر صدر اصفهانی است. در شرایطی که از هفت مدرسه صفوی خواجو (برای استفاده از مصالحش در دوره ظلالسطان به دست نجفیهای مسجد شاهی تخریب شد) خبری نیست، وجود این مدرسه قاجاری غنیمت است. افسوس که نمیشود از آن بازدید کرد. چند قدم جلوتر، در ضلع غربی خیابان، در ابتدای خیابان عافیت، امامزاده باقر(ع) (اصفهانیها کمتر آن را میشناسند) وجود دارد که نشانگر وجود قبرستانی قدیمی در این محدوده است. در داستانهای اصفهان ذکر میشود که قبر ابنمسکویِ دبیر و متفکر بزرگ عصر آلبویه در نزدیکی همین امامزاده بوده است. اگر چنین باشد، قدمت این مکان به دوره آلبویه (بیش از هزار سال پیش) بازمیگردد. شاید دلیل اینکه خیابان خواجو مانند چهارباغ صفوی دقیقا از پل خواجو شروع نمیشود و با پل زاویه دارد نیز وجود همین امامزاده در امتداد پل خواجو باشد. شوربختانه از بناهای قاجاری چهارباغ صدری دیگر چیزی باقی نمانده است! بر اساس نقشه سید رضاخان که در اواخر قاجار ترسیمشده، آسیابهای پرشماری در این محله و در کنار مادی نیاصرم و شعبات زایندهرود قرار داشته است. نام محله چرخاب هم به خاطر وجود آسیابهاست. بر اساس این نقشه، بین پل چوبی و پل خواجو شعباتی جداشده از رودخانه و آسیابهایی در حاشیه آن بوده است. دهانههای فرعی پل خواجو هم احتمالا کاربری آبرسانی به این شعبات فرعی را داشتهاند؛ اما کمی بالاتر از پل خواجو در طرف شرقی مادی نیاصرم (ابتدای چهارباغ خواجو) غسالخانهای به چشم میخورد. بعید نیست در دوره قاجار مردهای هم زیر پل شسته باشند. ظاهرا وجود همین غسالخانه در نزدیکی پل خواجو بوده که افسانه شستن مرده در دهانههای پل را تقویت کرده است؛ اما پل خواجو در دوره شاهعباس دوم در پیوند با دولتخانه جدید صفوی در سعادتآباد ساخته شده است و وجود غسالخانه در مجاورت کاخهای آیینهخانه، هفتدست و حرمسرای صفوی با هیچ منطقی سازگار نیست. عمارت صدری در دولتخانه و هفتدست صدری و باغ هزارجریبی که بعد از سالها دوباره به همت محمدحسینخان صدر اصفهانی رونق گرفته بود، همگی از بین رفتهاند؛ اما مدارس صدر بازار و پاقلعه، سردر ورودی مسجد جامع عتیق و مرمت بناهای زیادی در اصفهان از او به یادگار مانده است. چهارباغ خواجویش در پیوند با پل خواجو و چهارباغ گبرآباد (توسط امینالدوله، پسر صدر اصفهانی در مکان فعلی خیابان فیض درست شد) میتواند یک پیادهراه فوقالعاده را از دروازه حسنآباد تا دروازههای تختفولاد برای گردشگران اصفهان به ارمغان بیاورد؛ یک محور گردشگری تلفیقی قاجاریصفوی در امتداد تاریخی میدان نقشجهان و بازار قدیم اصفهان.