«بستانی است بیمثال وگلشنی بهشت تمثال؛ فضای جانفزایش، طربانگیز؛ هوای دلگشایش، نشاطانگیز؛ سروهایش، سربه افلاک کشیده انحای ریاحینش از خاک دمیده. عماراتی دارد شاهانه، مشتمل بر تالاری که به واسطه دو ستون قوی پیکر برپاست و ارسیها و گوشوارها و اطاقهای دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهایی متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش، چون خط برگرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلیخان ایلخانی نهاده؛ سپس مرحوم حاجی نصیرالملک خریده و حکم به بنیاد عمارات مذکوره داده؛ حاجی محمد حسن معمار که در فن بنایی بینظیر است و به معماری شهیر، آن بنا را برآورده، باغی دیگر بر آن افزودهاند؛ آن نیز هوایش معطر است و فضایش معنبر؛ خلوتی دیگر دارد که «نارنجستانش» نام نهادهاند؛ باربند و کوشکی هم برای آن قرار دادهاند. به نقد مالک آن باغ است جناب نصیرالملک ابوالقاسم خان؛ (آثار عجم، ص841 و 843).»آنچه ذکرشد، توصیف فرصتالدوله شیرازی از باغ ارم شیراز است. این باغ زیبا که در دامنه کوه آسیاب سهتایی قرار دارد، در سال 1390 با عنوان باغ ایرانی به همراه 8 باغ ایرانی دیگر ثبت جهانی شده است. در گزارش پیشرو مروری اجمالی بر تاریخچه ساخت و مالکیت این باغ و سپس به توصیف معماری خارجی و داخلی عمارت و حیاط اندرونی و حمام آن، پرداخته شده است.
تاریخچه ساخت و مالکیت باغ
تاریخ دقیقی برای ساخت این باغ وجود ندارد. اما آنچه بر پژوهشگران آشکار است، وجود این باغ از دوره سلجوقیان (590-429 ه ق) است. از اواخردوره زندیه (1208- 1163 ه ق) این باغ به مدت 75 سال در اختیار سران ایل قشقایی بوده است. محمد علی خان قشقایی از طرف فتحعلی شاه به مقام ایلخانی رسید و باغ ارم مقر فرمانروایی قشقاییها شد. پس از قشقاییها، حاج میرزا حسنعلی نصیرالملک، حکمران فارس در دوره مظفرالدینشاه قاجار، صاحب این باغ شد. او ساختمان فعلی را بر اساس ساختمانی که از دوره ناصرالدین شاه در این باغ بوده است میسازد. سپس ابوالقاسم خان نصیرالملک، خواهرزاده و دامادش تزیینات بنا را به اتمام رساند. سپس این باغ به مالکیت فرح پهلوی در میآید. او این باغ را به دانشگاه شیراز واگذار کرده است.
نمای خارجی عمارت
عمارت باغ ارم در سه طبقه ساخته شده است. به صورت کلی، نمای عمارت را میتوان به سهقسمت اصلی و دوقسمت میانی تقسیم کرد که با تابش بندهای کاشیشده از یکدیگر متمایز شدهاند. بر بالای هرکدام از این قسمتها، سنتوری هلالی با نقوش اساطیری وجود دارد. در سنتوری اصلی، نقش ناصرالدین شاه سوار بر اسب دیده میشود.در قسمت میانی، ایوانی بزرگ با دوستون سنگی وجود دارد. ارتفاع این ایوان دوطبقه را طی کرده است. دو دیواره شرقی و غربی ایوان، با گچبری قاب بندی و در میان قابها نقوش برجسته گیاهی کار شده است. در دیواره دیگر ایوان، هفت درب تالار طبقه اول و در بالای آن، هفت پنجره ارسی تالار طبقه دوم جای گرفتهاند. اما این ایوان تنها ایوان عمارت نیست. در دو طرف ایوان اصلی، پس از پنجرههای گوشوارهها، در هر طرف دو ایوان برای طبقات اول و دوم وجود دارد. پس در مجموع در این نمای عمارت، شاهد پنج ایوان ستون دار هستیم.
فضاهای داخلی عمارت ارم
از آخرین درب موجود در نمای طبقه همکف وارد عمارت میشویم. این طبقه به حوضخانه معروف است که حوضخانه زیر ایوان قرار دارد. آب حوضخانه پس از حوض تالار، از عمارت خارج و به استخر جلوی عمارت در حیاط بیرونی ریخته میشود. در دو طرف طبقه همکف، راهپلههای چوبی برای رسیدن به طبقات بالاتر وجود دارد. از پلهها بالا میرویم، درحالیکه نگاهمان به پنجره قدی است که نور را از پس مشبکها و شیشههای رنگی، به راهپله بخشیده است. پلان دو طبقه مشابه یکدیگر است؛ پس به توصیف طبقه دوم میپردازیم. در میان این طبقه، تالاری بزرگ وجود دارد که از یک وجه با پنجرههای ارسی رو به باغ بیرونی و از وجه دیگر، پنجرههایی رو به باغ اندرونی دارد. در دو طرف تالار اصلی، دو گوشواره است که راه ارتباطی تالارهای شرقی و غربی با تالار اصلیاند. تالار با دیواری به دو قسمت تقسیم شده است که در میان دیوار، دو درگاه وجود دارد. قسمتی که رو به حیاط است، سقف چوبی سادهای دارد. در جلوی این قسمت، ایوان کوچکی با دو ستون وجود دارد که به وسیله پنج ارسی مشبک به فضای داخلی این تالار راه دارد. این تالار یک سرویس بهداشتی و حمام مدرن نیز دارد. در این سرویس، وسایل بهداشتی به رنگ سبز یشمی با کفپوشی از سنگهای مرمر دیده میشود. در قسمتی از این تالار که رو به باغ اندرونی است، سقف چوبی با نقاشی چشمگیر وجود دارد. در شیراز، نقاشی روی چوب به مرجوککاری معروف است. نقوش این سقف، غالبا از نقوش گیاهیاند؛ اما در حاشیه آن، نقش چهره بانوان و نقاشیهای کارتپستالی از عمارتهایی کشیده شده است. در طرف دیگر تالار اصلی، پس از گذر از فضای گوشواره به تالار میرسیم. این تالار بر عکس تالار به دو قسمت تقسیم نشده است. بزرگی تالار، سه وجه نورگیر آن و سقف مرجوککاری، شومینه گچبریاش، بیننده را محصور کرده؛ به گونهای که گمان میرود اینجا تالار اصلی عمارت است. در دو وجه، هرکدام پنج پنجره ارسی دارد که یک وجه آن به سمت باغ اندرونی است. در وجه سوم، پنج درب مشبک شیشهای مشابه پنجرهها قرار دارد.
حیاط اندرونی
پس از بازدید عمارت، از دربی که در طبقه همکف قرار دارد، به سمت حیاط اندرونی میرویم. آنچه پیش روی ما قرار میگیرد، باغی پر از درختان نارنج و مملو از نارنجهای تازه است. ترکیب منظره باغ و عمارت، بوی نارنجها و صدای پرندگان، فضایی آرامشبخش را ساخته است. نمای عمارت در این قسمت، شباهت زیادی به نمای اصلی دارد. اما یکی از بزرگترین تفاوتهای این دو نما مربوط به وجود ایوان اصلی است. زیرا در این قسمت، فقط چهار ایوان فرعی ساخته شده و خبری از ایوان وسیع مرکزی نیست. البته که در نقوش کاشیها و سنتوریها نیز تفاوتهای زیادی وجود دارد. برای مثال، سنتوری میانی در این جبهه منقوش به نقش پادشاهی هخامنشی است.در جلوی بنا، حوضی باریک با فوارههای سنگی، تا انتهای حیاط اندرونی رفته است. در انتهای حیاط و در سمت دیگر این حوض، ساختمانی یک طبقه وجود دارد که قسمت میانی آن پیشآمده تر از سایر قسمتهاست. این قسمت، اتاق با سه درب در جلو و دو درب در دو ضلع دیگر است. در بالای این اتاق، سنتوری هلالیشکل با نقش دو شیر و خورشید وجود دارد.
سربینه حمام
در ساختمان انتهای حیاط اندرونی، سربینه حمامی سنتی باقی مانده است. در وسط سربینه، حوضی سنگی به شکل گل چهارپر دیده میشود که فوارهای در وسط دارد. در چهار طرف سربینه، چهار سکو با کفپوشی از کاشیهای سفید و نقش لوزی سیاهرنگ دیده میشود. در زیر هرکدام از این سکوها، سه فضای خالی ایجاد شده تا افراد کفش خود را آنجا قرار دهند. این کفشکنها در حمامهای عمومی نیز تعبیه میشده است.در حمامها بهخاطر رطوبت بالا، امکان استفاده از گچ نبوده است و به همین دلیل از آهک استفاده میکردهاند. اما در اینجا، آهک به شکل ویژهای استفاده شده است. آنچه این سربینه را قابل توجه میسازد، آهک بری برجسته و کم نظیری است که در سقف آن کار شده است.در آخر دو بیت از غزل شماره 81 حافظ شیرازی آورده شده است. با توجه به اینکه حافظ در دوره آلمظفر زیسته و در آن زمان باغ ارم وجود داشته است، احتمالا منظور او از گلستان ارم همان باغ ارم است.
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل ز نسیم سحری میآشفت
گفتم ای مسند جم، جام جهانبینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت