در این باره بهزاد بهزادی، رئیس شورای سیاستگذاری روزنامه اعتماد در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه اعتماد به غیر از پنجشنبه در روزهای دیگر منتشر میشود و تعطیل نخواهد بود، در پاسخ به اینکه منتشرنشدن روزنامه در شرایط بحرانی تا چه میزان به مشکل کمبود کاغذ و مطبوعات کمک میکند، گفته: «اصلا اینگونه نیست. در حال حاضر اغلب مطبوعات به غیر از چند روزنامه به شکل مجازی منتشر میشوند و مردم مطلب کامل را در کاغذ نمیخوانند و میزان تیراژها نیز اینترنتی محاسبه میشود؛ چراکه میزان تیراژ کاغذی خیلی پایین است و روزنامه هم کمتر چاپ میشود. به عقیده من روزنامهها میتوانند خودشان را حفظ کنند؛ منتهی با انجام تکنیکهای جدیدی که هنوز در کشورمان نیامده است و با از بین رفتن فشارهایی که منجر به سانسور میشود.»
بناست که باشیم
مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه شرق هم در گفتوگویی با ایسنا درباره فعالیت این روزنامه در تعطیلات توضیح داده است: «بناست که ما باشیم؛ چرا که کشور تعطیل نیست؛ فقط تهران و البرز تعطیل است.» او در پاسخ به اینکه منتشرنشدن روزنامه در شرایط بحرانی تا چه میزان به مشکل کمبود کاغذ و مطبوعات کمک میکند، اظهار کرد: «این دو روز تعطیلی که مشکلی را حل نمیکند. مسئله مطبوعات یک روز، دو روز نیست.» منتشرنشدن روزنامهها حالا و در شرایط بحرانی که پاندمی کرونا مثل بختک بر تکتک شهرهای کشور سایه انداخته و از سوی دیگر بیآبی در استانهایی مثل خوزستان و اصفهان و… بیداد میکند، میتواند مانع از انعکاس مطالبات و مشکلات و دغدغههای مردم شود. این موضوع را علی میگوید؛ مردی 38 ساله که اهل خواندن روزنامه است و میگوید: «در تعجب هستم که چرا برخی از نشریات در این شرایط بحرانی چاپ ندارند. اگر اکنون قرار نیست روزنامه منتشر کنند، پس چه زمانی رسانهها میخواهند صدای مردم را به گوش مسئولان برسانند و دغدغههای آنها را منعکس کنند.» او ادامه میدهد: «فعلا در شرایط بحرانی و اسفباری قرار داریم. این حق مردم است که بدانند در کشورشان چه خبر است و چه اتفاقاتی دارد رخ میدهد. رسانهها با تعطیلی و عدم انتشار نباید این حق را از مردم سلب کنند. درست است که فضای مجازی اخبار را به صورت لحظه به لحظه در اختیار مردم قرار میدهد، اما به نظر من، به همه اخباری که در فضای مجازی منعکس میشود، نمیتوان اعتماد کرد؛ آن هم در شرایط بحرانی و حساس کرونا که هر روز چهره جدیدی از خود نشان میدهد و مردم را بیشتر نگران میکند.»
روزنامه حرفی برای گفتن دارد؟
زهرا 42 ساله که معلم است، اما نظر دیگری در این باره دارد. او معتقد است روزنامهها دیگر مثل سابق خریدار ندارند و با همهگیر شدن فضای مجازی خیلیها ترجیح میدهند، اخبار را از طریق آن پیگیری کنند: «چون هم کوتاهتر است و هم با سرعت بسیار زیادی منتشر میشود؛ ســرعت انتــشاری که روزنــامــهها هرچقدر هم تلاش کنند، هرگز به پای آن نخواهند رسید و موفق نمیشوند. از طرف دیگر، خیلی از اخباری که در روزنامهها منتشر میشود، خبرهای تکراری است که در روز قبل، ما آنها را در کانالهای تلگرامی و پیجهای اینستاگرامی خواندهایم و اصلا برایمان تازگی ندارد. درواقع من فکر میکنم، این روزها روزنامهها حرف جدیدی برای گفتن ندارند و مثل سابق نمیتوانند، جریانسازی کنند یا به انعکاس مطالبات مردم بپردازند؛ انعکاسی که البته مثمر ثمر باشد و به نتیجه برسد. اکنون بسیاری از موجها و جریانات خبری در شبکههای اجتماعی مثل توئیتر و اینستاگرام و… راه میافتد و اتفاقا فکر میکنم، برخیهایشان هم خیلی خوب به نتیجه میرسند؛ چون درصد اندکی از مردم روزنامه میخوانند، اما امروزه شاید بیشتر از نیمی از جمعیت کشور در شبکههای اجتماعی حضور دارند و به راحتی هم میتوانند اظهارنظر کنند.»
روزنامهها به جای عدم انتشار باید پرکارتر باشند
محبوبه، دانشجوی جامعهشناشی، اما معتقد است که فضای مجازی و رسانهها بهویژه روزنامهها در کنار یکدیگر باید به انعکاس اخبار بپردازند و دسترسی مردم به فضای مجازی دلیلی برای عدم انتشار روزنامهها در شرایط بحرانی نیست: «روزنامهها با انتشار تحلیل و تفسیر و همچنین جزئیات و بهچالشکشیدن مسئولان، میتوانند تکمیلکننده اخبار منتشرشده در فضای مجازی باشند. خیلی از خبرهایی که در فضای مجازی منتشر میشود، توسط شهروندخبرنگارها تهیه و انتشار مییابد؛ بنابراین تشخیص درست یا نادرست بودن آن سخت است؛ برای مثال در روزهای اخیر، تصویری از یک زن خوزستانی که مشغول نوشیدن آب کف در خیابان بود، دست به دست شد؛ تصویری که گفته میشد، متعلق به حالا، یعنی شرایطی است که اهالی خوزستان آب ندارند. درست است که وضعیت بیآبی در استان خوزستان، اکنون بسیار بحرانی و وخیم است، اما پس از دست به دست شدن این عکس و انتشار گسترده آن، کاشف به عمل آمد که تصویر متعلق به 30 سال پیش است و نه اکنون. میخواهم بگویم هنوز هستند خیلی از مردم که دوست دارند، اخبار مورد نیاز خود را از منابع موثق پیگیری کنند. بنابراین در این شرایط و درحالی که رسانه ملی نیز به صورت جانبدارانه به انعکاس خبر میپردازد، صدای رسانهها نهتنها نباید خاموش باشد، بلکه باید نسبت به گذشته و شرایط معمولی پرکارتر هم باشند. وقتی خود روزنامهها منتظر بهانه هستند تا از انتشار نشریهشان خودداری کنند، چطور انتظار دارند مردم به آنها روی خوش نشان دهند و روزنامه بخرند یا بخوانند. برخی از روزنامهها نزدیک به یک هفته است که چاپ نداشتهاند و خودشان، خودشان را تعطیل کردهاند؛ لابد به ظن خودشان بود و نبودشان فرقی نمیکند و گرنه هیچ موقع دست به چنین کاری نمیزدند.»
نگاهتان را تغییر دهید
او ادامه میدهد: «من فکر میکنم، مـدیران مسئول و سردبیران روزنامهها باید دیدگاههای خود را تغییر دهند تا بتوانند به جذب مخاطب بپردازند. زمانی که خودشان، خودشان را قبول نداشته باشند یا به اثرگذاری که میتوانند داشته باشند، باور نداشته باشند، مسلما در جذب مخاطب هم موفق نخواهند بود. هستند هنوز کسانی که صبح اول وقت خود را با رفتن پای دکه مطبوعات و تورق و خرید روزنامه آغاز میکنند؛ هرچند تعداد آنها اندک است، اما اهالی رسانه باید برای همین تعداد محدود مخاطبی هم که دارند، احترام قائل باشند. البته ممکن است در روزهای تعطیل توزیع و پخش روزنامه آسان نباشد، اما به هرحال باید راه حلی برای رفع این مشکل وجود داشته باشد.»