سالهاست که متأسفانه تصمیمنگرفتن برای معضلات آبی کشور تبدیل به یک تصمیم از طرف دولتمردان شده و حاکمیت ضمن عدممداخله در معضلات اجتماعی ناشی از تصمیمهای اشتباه خود و سایر دولتهای قبلی، به اقدامات تنشزای خود در اجرا یا عدم اجرای وظایف حاکمیتی ادامه میدهد! و باز متأسفانه با بیتوجهی به تذکرات کارشناسان حوزههای فنی، اجتماعی و اقتصادی، برای پرهیز از ورود به تنشهای دولتساخته اجتماعی در بخش آب، علاقهمند به کوبیدن بر طبل بیطرفی است! شاید انتظار از دولت،توقع بهجایی نباشد؛ چون تمامی تلاش خود را برای نمایش بیکفایتیاش در آب و محیطزیست کشور انجام داده! ولی از فرهیختگان و عموم مردم انتظار میرود در برابر هم قرار نگیرند. مشکلات دولتیساز کشور در بخش آب و محیطزیست محدود به اصفهان و خوزستان نیست و همه نقاط کشور را در بر گرفته و بهطور مثال ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه بخشهای مختلفی از سایر استانها را نیز در بر میگیرد یا آلودگی سواحل جنوبی و شمالی کشور، تأثیر کلی و اساسی بر زیستبومهای اطراف دارد. در چنین شرایطی آیا مردمان استانهای مجاور بایستی در برابر هم قرار گیرند؟
در ابتدا پیشنهاد میشود در خصوص اخبار و آمارهای غیررسمی تشکیک شود و به آمارهای منتشره از طرف برخی بهظاهر نمایندگان مردم نیز که بعضا برای منافع شخصی و فرار از پاسخگویی به عملکردهای ضعیف خود، برخلاف منافع موکلان خود عمل میکنند نیز تشکیک شود. در مرحله دوم، آنچه عیان است، وخامت اوضاع آب و محیطزیست کشور است که خوشبختانه مقامهای ارشد دولت قادر به پوشاندن و مخفی کردن آن نبودهاند؛ بنابراین دلسوزان اجتماعی و سازمانهای مردمنهاد دولتی و تسهیلگران بهعنوان معتمدان مردم و جامعه میتوانند با نظریات تخصصی خود راهکارهای عملی و اجرایی پیش روی مردم و مسئولان بگذارند؛ اما…ما که واژه خونگرمی و معرفت را با خلقوخوی هموطنان جنوبی و خوزستانی معنا کردیم، متعجبیم که چگونه جاریشدن 10روزه رودخانه در سطح شهر اصفهان پس از قریب یک سال خشکی و هویداشدن تخریب آثار جهانی این دیار باعث ناراحتی مردم آن حوالی شده است؟ چرا دوستان فکر میکنند همه آبهای این حوضه آبریز متعلق به فلات کارون است؟! و چرا هموطنان خوزستانی آنگونه که ما اینجا به فکر هورالعظیم و شادگان و کارون و شوری آب سد گتوند و نخلهای سوخته آن دیار هستیم، به فکر بیست سال خشکسالی هیدرولوژی و کشاورزی اجتماعی اصفهان نیستند که با انتقالهای ناهمگون آب از این حوضه به سایر مناطق تشدید شده و با پمپاژهای رودخانه به ارتفاعهای بالادست حوضه آبریز، نابودی معیشت کشاورزان و زیستبوم تالاب گاوخونی را به همراه داشته است؟ آیا ریزگردهای تالاب گاوخونی و شیوع انواع بیماریهای تنفسی و گوارشی و سرطان و سالک در این منطقه در مطالبات اجتماعی شما قرارگرفته یا هنوز اطلاعات و آماری در این خصوص دریافت نکردهاید؟! طبق آمار رسمی وزارت نیرو و سازمان آب و برق خوزستان، امسال و باوجود خشکسالی منطقهای، به شکر خدا 11 میلیارد مترمکعب ذخیره آب در سدهای استان خوزستان هست که عمدتا برای کشاورزی و باغها استفاده میشود و در خبرها آمده بود از 13 تیرماه آب برای هورالعظیم باز شده که جای بسی خوشبختی و خوشحالی است و البته باز در حواشی خبرها آمده بود که خشکاندن هورالعظیم نتیجه سیاستهای بخشینگرانه وزارت نفت برای استخراج بیدغدغه نفت از این مناطق بوده است! خبری که توسط مسئولان محافظهکار نه تأیید شد، نه تکذیب! …و البته تالاب گاوخونی از سال 78 با خشکی و نابودی دستوپنجه نرم میکند و سد زایندهرود در حال حاضر که 24 تیرماه 1400 است، حدود 350 میلیون مترمکعب ذخیره دارد که 100 میلیون انتهای آن برای شرب نیست و 50 میلیون آن، آخرش لجن و لای است و کلا مورداستفاده نیست و به لطف پمپاژهای بالادست که آب را به ارتفاعهای خارج از حوضه آبخور زایندهرود برای کاشت باغهای جدید انتقال میدهد، خبری از حداقل آورد طبیعی 800 میلیون مترمکعبی آنهم نیست… .
و اینکه در حال حاضر نه تونل سوم کوهرنگ راهاندازی شده و نه تونل بهشتآباد شروع و سالانه حدود دومیلیارد مترمکعب آب از استان اصفهان به سمت خوزستان جاری میشود؛ پس مشکلات آب و محیطزیست خوزستان (و بقیه مناطق کشور) را باید در جای دیگری جستوجو کرد. عزیزان تحقیق کنند در کشورهای مختلف پیشرفته و غیر پیشرفته و نقاط مختلف کشور خودمان انتقال آب به انحای مختلف انجامشده و دلیل آن نامتوازنی نیاز و وجود آب است؛ بنابراین از انتقال آب، تابو و غول نسازیم! چراکه فقط در سیلاب سال 98 میزان 50 میلیارد مترمکعب آب (بیش از کل آبهای انتقالی توسط تونلها) به این حوضه وارد شد! البته یک پرسش دیگر هم ذهن مرا به خود مشغول کرده و آن، اینکه عزیزانی که جاریشدن آب در شهر اصفهان را نمک بر زخمهای خوزستان میدانند، جاری بودن دائم آب (بحمدالله) در رودخانه زایندهرود در استان چهارمحال و بختیاری و افزایش باغهای جدید در ارتفاعها و زایلشدن حقابههای مردمان پاییندست را چگونه مرهمی یافتهاند؟ عزیزان دل برادر، ما همه در یک جبههایم و قربانی سیاستهای نابخردانه دولتمردان قدیم و فعلی هستیم. از ندانمکاریهای انجامشده در استفاده نادرست از وامهای بانکهای بینالمللی در اهواز و گیلان و مازندران تا انتقالهای بیرویه آب از حوضه زایندهرود به استانهای همجوار و خشکشدن ارومیه و هامون و شادگان تا استفاده بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی در همه آبخوانهای کشور و آلودگیهای منابع آبی، همه و همه، مردمان ایرانزمین را در برابر سیاستها و اقدامات اشتباه تصمیمگیرندگان و مجریان و ناظران قرار میدهد و این مطالبات باید در مجاری قانونی بیان و پیگیری شود. امید است با همراهی دولت جدید و با بهرهگیری از کارشناسان خبره و دلسوز رفع این مشکلات بهطور ریشهای در دستور کار فوری قرار گیرد. ما همه (اعم از دولتی و غیردولتی) همراه و همدردیم و مطالبهگر حقوق زیستی سرزمینمان … انشاءالله.