برخی معترضان به جریان صدر، او را یک ناسیونالیست پوپولیست میدانند که با داشتن سیاستهایی دوسویه گاهی بر ضد قدرتهای فرامنطقهای عمل میکند و برخی زمانها به مقابله با سیاستهای داخلی کشور عراق همچون تحریم انتخابات و اعمال رویکردهای تند، به ناامنکردن عراق دامن می زند. مخالفان پیروزی طیف او را نهتنها به دلیل گرایش مردم به سیاستهایش بلکه به رویکردهای غلط دولت پیشین و مشکلات اقتصادی و معیشتی ربط میدهند. شرایطی که به اعتقاد معترضان، جامعه عراق را به سمت ناسیونالیسم عربی سوق میدهد. این در حالی است که هیچیک از ائتلافهای سیاسی، میزان آرای لازم را برای تشکیل فراکسیون اکثریت در پارلمان در این انتخابات کسب نکردهاند و جریان صدر با داشتن بیشترین کرسی، برای تشکیل دولت آینده نیاز به ائتلاف با گروههای سیاسی شیعه، سنی، کرد و اقلیتهای عراق در پارلمان دارد. شرایطی که چندان جدید نیست و در 4 دوره گذشته نیز تکرار شده است. اکنون صدر به دنبال رایزنی با گروهای پارلمانی است. علاوه بر اینها نتایج این انتخابات و اینکه نهایتا چه کسی در رأس دولت آینده عراق قرار خواهد گرفت، در سطوح منطقهای و بینالمللی بسیار حائز اهمیت و قابل بررسی است. چراکه رئیسجمهور و نخستوزیر توسط نمایندگان پارلمان این کشور انتخاب خواهند شد و دولت آینده عراق و مواضع منطقهای و بینالمللی او میتواند در موقعیت کشورهای منطقه و مطمئنا میزان نفوذ قدرتهای فرامنطقهای همچون آمریکا تأثیر مستقیمی داشته باشد. تا جایی که برخی شنیدهها حاکی از این است که کشورهایی چون عربستان سعودی، امارات و همچنین آمریکا تلاش بسیاری در تأثیرگذاری بر فرایند این انتخابات و نتایج آن کردهاند، تا درنهایت رئیسجمهور و نخستوزیری متمایل به مواضع آنها بر سر کار آید.
عراق تمرین دموکراسی ندارد
رضا عابدی گناباد، استاد و پژوهشگر مسائل منطقه و بینالملل، در گفتوگو با اصفهانزیبا با اشاره به ساختار قومی و مذهبی عراق و تأثیر آن بر رویکردهای سیاسی این کشور گفت: «از یک سو ترکیب قومی و مذهبی این کشور و از سوی دیگر نقش قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای و دخالتهایی که بعضا این قدرتها در امور عراق دارند، همگی به سیاست داخلی و خارجی این کشور سمتوسو میدهد. علاوه بر اینها متأسفانه در تاریخ معاصر عراق سابقه و تمرین دموکراسی وجود ندارد و تا قبل از 2003 (از زمان تأسیس این کشور با جدایی از امپراطوری عثمانی) ساختار سیاسی عراق دیکتاتوری و سرکوبگر بود. در دوره صدام اگر انتخاباتی برگزار میشد، تصنعی بود و صدام با 98 یا 99 درصد رأی میآورد و به این شکل ریاستجمهوری موروثی در عراق شکل میگرفت.»
به گفته این کارشناس بینالملل، جوانبودن دموکراسی در عراق و شیوه حکومت فدرالی موجب ضعف دولتملت شده است و این موضوع چالشهای بسیاری در ساختارهای سیاسی عراق بهخصوص در هر دوره از انتخابات این کشور به وجود میآورد. او افزود: «به عنوان مثال هر دوره نخستوزیری در عراق بیش از دو تا سه سال ادامه پیدا نمیکند. یک فرد ممکن است در اوج محبوبیت به عنوان نخستوزیر این کشور انتخاب شود، اما ظرف یک تا دو سال یا نهایتا سه سال محبوبیت خود را در میان مردم از دست داده و از دولت رانده میشود. متأسفانه وجود شکاف جدی میان حاکمان، نخبگان سیاسی و مردم در عراق باعث بهوجودآمدن این شرایط شده است که مصداق بارز آن را در انتخابات 2018 و انتخابات اخیر در اکتبر سال جاری و با میزان مشارکت بهشدت پایین شاهد بودهایم. چراکه بخشی از افکار عمومی عراق ناامید از اصلاحات و تغییرات هستند.»
عابدی گناباد خاطرنشان کرد: «جدای از شکافی که میان مردم، نخبگان و دولت وجود دارد، فساد، ضعف خدمات عمومی دولت و عدم تجربه حکومت در مردمسالاری و ساختارهای دموکراتیک و البته وجود نگاههای قومی، قبیلهای و باندبازیها که البته تنها مختص این کشور نیست و عمدتا در اکثر کشورهای منطقه دیده میشود، باعث عدم تقویت ساختارهای سیاسی عراق و ایجاد چالشهای داخلی میان گروههای داخلی شده است. فضایی که کشمکشهای منطقهای و فرامنطقه ای را هم شدت میبخشد.»
قدرتهای منطقه به جریان صدر اعتماد ندارند
این استاد دانشگاه با اشاره به نخستوزیر آینده عراق و اهمیت آن برای کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای نیز گفت: «اینکه چه دولت با چه رویکردی در عراق بر سر کار آید، برای کشورهای منطقه از جمله ایران بسیار حائز اهمیت است. شکاف و فاصله بین جریانهای سیاسی عراق، جامعه سیاسی این کشور را دچار چندقطبی کرده است. شکافهای سیاسی بسیاری که احتمال انتخاب دوباره الکاظمی برای نخستوزیری را هم به وجود آورده است. بهعبارتی روحیه موازنهگر الکاظمی نیز شانس انتخاب او را تا 40 درصد افزایش میدهد. حتی اگر او نخستوزیر نشود، شاید شخصی با تفکراتی شبیه به او نخست وزیر گردد. درست است که الکاظمی در مسائل اقتصادی عراق عملکرد بسیار ضعیفی داشته اما همین نگاه موازنهگر او، به موقعیت و جایگاه منطقهای عراق ثبات بخشیده است. میانجیگری و تلاش الکاظمی در ایجاد رابطه میان ایران و عربستان از یک سو و تلاش او برای برقراری نوعی تعادل در رابطه با ایران، آمریکا و سعودیها نشان میدهد او به دنبال حفظ تعادل در فضای رقابتی منطقهای است. نیرویی که سعی میکند به هیچکدام از طرفین گرایش شدیدی پیدا نکند و درعینحال با همه آنها تعامل داشته باشد. فضایی که آمریکاییها نیز به دنبال آن هستند و چهرهای شبیه به الکاظمی را میپسندند.»
او در خصوص پیروزی مقتدیصدر و کسب بیشترین کرسیهای پارلمان توسط جریان صدر افزود: «صدر، طیفی است که قدرتهای منطقهای چندان اعتمادی به او ندارند. رفتار صدر بسیار پرنوسان است و این شکل شخصیتها چندان مورد اعتماد نه آمریکا و نه حتی ایران نیست. در سال 2018 مقتدیصدر به همین دلیل در تشکیل دولت موفق نبود و احتمال شکست دوباره او در این دوره نیز وجود دارد.»
این کارشناس بینالملل با بیان اینکه قدرتگیری صدریها هم چندان بد نیست، گفت: «جریان صدر، یک جریان اقلیت در عراق است. حزبی که همیشه مدعی مقابله با فساد و حمایت از محرومین و مستضعفین بوده، اما تاکنون هیچ کارنامهای از خود به جای نگذاشته است. با توجه به ساختار سیاسی عراق، صدریها نیز همچون دیگر طیفهای سیاسی میتوانند یک بار برای همیشه قدرت را در دست گیرند و پس از گذشت دو یا حداکثر سه سال کنار روند. جریانی که شاید در کنار ضعفهایش منافعی را برای عراق و البته کشورهای منطقه به همراه داشته باشد. اگر صدریها در این دوره قدرت را به دست گیرند و حتی مقتدی صدر نخستوزیر شود، باید خود را به مردم و افکار عمومی عراق ثابت کنند و بر طبق ادعا و مواضع خود به مقابله علیه فساد بپردازند و از منافع ملی عراق دفاع کنند. از طرفی جریان صدر یک جریان ملیگراست و ممکن است با قدرتگیری در رأس حکومت به عنوان یک اپوزیسیون پرسروصدا در عراق باقی بماند و مشکلات بیشتری ایجاد کند که توجه به این موضوع شانس پیروزی آنها را تا اندازهای کاهش میدهد. از طرفی طیف صدریها از یکدستی و اتحاد داخلی برخوردار نیست. در جریان مقتدیصدر هر شخصی با هر موضعی دیده میشود و این موضوع میتواند آینده سیاسی آنها را دچار مشکل کند.» عابدی گناباد گفت: «همانطور که اشاره کردم، شخصیت مقتدیصدر بسیار غیرقابل پیشبینی است و انواع مواضع را از رادیکالترین مواضع ضد آمریکایی تا رویکرد اخیرش علیه حشد الشعبی را میتوان از او دید. به عقیده بنده، اگر قرار است صدریها از قدرت برکنار شوند و عملکرد و رویکرد اشتباه آنها ثابت شود، چه بهتر که این حذف توسط مردم و بر اساس فرایند دموکراتیک صورت گیرد. به عبارتی آنها نباید مظلوم نشان داده شوند، چراکه در این صورت چهره واقعی آنها مشخص نخواهد شد و در انتخابات آینده عراق نیز باردیگر شرکت خواهند کرد.»
متکثرکردن شدید قدرت در عراق خروجی خوبی ندارد
این استاد دانشگاه فردوسی مشهد در بررسی آرای پنجمین انتخابات پارلمانی عراق و اعتراض مردم و احزاب شکستخورده به این رقابت گفت: «بحثها و اعتراضهای فراوانی به شیوه این انتخابات، شیوه رأیگیری، مکانیسم اعلام نتایج و سرورهای آن وجود دارد. اخبار و گزارشهای گوناگونی نیز در خصوص میزان پایین مشارکت مردم منتشرشده، در صورتی که مراجع رسمی و قانونی عراق اعلام کردهاند که مشارکت مردمی در این انتخابات بالا بوده است. از سوی دیگر، میزان آرایی که به صندوقها انداخته شده با آمار اعلامی متفاوت و بیش از دو میلیون رأی ناپدید شده است. درواقع معترضان به این انتخابات به دنبال آرای گمشده خود هستند.» عابدی گناباد همچنین درخصوص ساختار فدرالی حکومت عراق گفت: «این مدل حکومت در عراق کارساز نیست و عمر چندانی ندارد. راهکارهایی که آمریکاییها برای برخی کشورهای منطقه تجویز کردهاند و نمونه بارزش را میتوان در افغانستان مشاهده کرد. دولتی دست نشانده که در نهایت ورشکسته شد و از هم پاشید. سیاست آمریکاییها درمورد ایجاد ساختار فدرال و متکثرکردن شدید قدرت در این کشورها با انتخاب نخستوزیر توسط نمایندههای مجلس خروجی خوبی نداشت. در حال حاضر، نظرات بسیاری وجود دارد که عراق باید به سمت نظامهای ریاستی یا نیمهریاستی شبیه ایران یا ترکیه نزدیک شود و مردم باید رئیسجمهور یا نخستوزیر کشورشان را خود انتخاب کنند.»
این کارشناس بینالملل همچنین درخصوص عدم اتحاد شیعیان عراق با یکدیگر و ایرانستیزی که هماکنون برخی از مردم این کشور نسبت به ایران دارند، گفت: «در سیاست گاهی باید تاوان داد و در کوتاهمدت ضررها را به جان خرید تا در بلندمدت شاهد نتایج خوبی بود. متأسفانه برخی از نخبگان و بخشی از افکار عمومی عراق وقایع سال 2016 و 2017 در این کشور و با حضور داعش را فراموش کردهاند. اینکه چه کشورهایی به آنها کمک کردند و آنها را از چنگال داعشیها نجات دادند. ویژگی مردم عراق کلا فراموشکاری است. شیعیان عراق نیز متوجه این مسائل نیستند که اگر با هم متحد نباشند، ممکن است شرایط شیعیان جور دیگری رقم بخورد و موقعیت آنها به خطر افتد. آنچه که به نداشتن تجربه جریانهای سیاسی بر میگردد. از سوی دیگر، قدرت رسانهای شیعیان و ایران هم بسیار ضعیف عمل کرد و همچنان میکند. همه میدانند که بدون کمک ایران داعش نابود نمیشد. اما به دلیل ضعف موجود رسانههای ایران در مقابل قدرت رسانههای جریانهای رقیب که عمدتا سعودیها، قطریها، ترکیه و آمریکاییها هستند، جوانان عراقی که اکثریت آنها صدام را ندیده و شاهد کشتارها و دیکتاتوریهای او نبودهاند، ایران را مقصر همه مشکلات عراق میدانند. آنها معتقدند که حاکمیت عراق در دست ایران است و ایران به دنبال منافع خود و تضعیف عراق است. متأسفانه هماکنون تبلیغات ضد ایرانی، ناسیونالیستی و پان عربیستی بسیاری در عراق وجود دارد. فضایی که در زمان صدام و رژیم بعثی نیز وجود داشت و این ادبیات ضد ایرانی و ضد جمهوری اسلامی همچنان به افکار عمومی این کشور پمپاژ میشود. از طرفی مقتدیصدر نیز با مواضعی ملیگرایانه با ایران و سیاستهای کشورمان نسبت به عراق مخالفت میکند. لذا ایران باید با رویکردی متفاوت و البته با تقویت قدرت رسانهای خود، به شکلی عمل کند که اتفاقات و اعتراضهای سال 2019 در عراق تکرار نشود.»
به گفته عابدی گناباد، سعودیها، قطریها و آمریکاییها به دینال ایجاد فضایی ضد ایرانی و متهم کردن کشورمان با ادعای دخالت در امور کشورهای منطقه هستند. در صورتی که ترکیه که از تروریستها حمایت میکند، اما بخش مهمی از بازار اقتصادی عراق را در مناطق شمالی و کرد نشین این کشور در اختیار دارد. او ادامه داد: «ما باید در حوزه دیپلماسی رسانهای، حوزه دیپلماسی عمومی و در فضای نهادهای مدنی با استفاده از نقش جوانان به دنبال تبیین منافع مشترک خود با کشورهای همسایه همچون عراق باشیم تا از این طریق از سازماندهی و تهدید علیه منافع کشورمان جلوگیری کنیم.»