فلسفه به همه تعلق دارد و همه ما از کودکی سوالاتی طرح میکنیم که جنبه فلسفی آشکاری دارند. این سوالها و پاسخهای آنها «راه زندگی» هر کس را معین میکند. این مجموعه به مسائل فلسفی از همین دست میپردازد که همه ما به نوعی در زندگی با آن مواجهیم، از سوالهای کلی نظیر«معنای زندگی» و «خوشبختی» گرفته تا مسائل جزئیتر نظیر دروغ، بخشودن، ترس، مرگ، تعصب، اینترنت و… زبان این کتابها فنی نیست و همگان میتوانند آنها را بخوانند.»
آنچه مخاطب در کتاب« کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» با آن مواجه میشود نیز دقیقا با همین معیاری که از زبان ناشر بیان شده همخوانی دارد. نویسنده کتاب با زبان و لحنی ساده و گاهی طنزآمیز به بررسی زندگی روزمره زنان زیر سایه کمونیسم در اروپای شرقی میپردازد. دراکولیچ برای نوشتن این کتاب در سال 1990 و دقیقا یک سال بعد از تحولات و انقلابهای سال 1989 راهی اروپای شرقی میشود تا از نزدیک شاهد تغییراتی باشد که بعد از کمونیسم در این کشورها اتفاق افتاده است. جامعه هدف او زنان هستند، او مینویسد: «در آشپزخانه این زنان نشستم – چون آشپزخانه همیشه گرمترین جای آن آپارتمانهای یخکرده بود – و به داستان زندگیشان گوش دادم، با هم آشپزی کردیم، اگر قهوهای در بساطشان بود، با هم خوردیم، از بچهها و مردانشان گفتند، و از اینکه امیدوارند بتوانند یخچال، اجاق خوراکپزی، یا اتوموبیل تازهای بخرند. با آنها به خرید یا به محل کارشان رفتم، در جلساتشان حاضر شدم، با آنها به خیابان، رستوران، داروخانه، کلیسا و به آرایشگاه رفتم. با اینکه بعضی از آنها را پیشتر اصلا ندیده بودم، احساس میکردم طرح کلی زندگیهایمان تقریبا عین هم است.»
اسلاونکا دراکولیچ را بیشتر بشناسیم
اسلاونکا دراکولیچ (Slavenka Drakulić) سال 1949 در کرواسی متولد شد. او فارغ التحصیل رشته ادبیات و جامعه شناسی تطبیقی است. دراکولیچ در دهه 90 به دلایل سیاسی کرواسی را به مقصد سوئد ترک کرد. او به دلیل انتشار مقاله مشهور Globus به همراه پنج نویسنده زن کروات دیگر متهم به جادوگری و تجاوز به کرواسی شد. بلافاصله پس از انتشار این مقاله دراکولیچ تهدیدهای تلفنی زیادی را دریافت کرد و حتی اموالش نیز تخریب شد سپس او تصمیم گرفت که کرواسی را ترک کند. کتاب های «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» و «کافه اروپا» بر اساس زندگی دراکولیچ در دوران کمونیسم و پس از آن است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
دیدگاه منتقدان بزرگ ادبی درباره اثر دراکولیچ
– روایتهایی ارزشمند از زندگی روزمره مردم اروپای شرقی. (ویویان گورنیک، منتقد، مقاله نویس و نامزد جایزه کتاب ملی)
– او نویسنده و روزنامه نگاریست که صدای او به تمام جهان تعلق دارد. (گلوریا استاینم، نویسنده و یکی از رهبران موج دوم فمنیسم در آمریکا)
– مجموعهای از مقالات که متفکرانه و زیبا نوشته شده است. تجزیه و تحلیل هوشمندانه همراه با روایتهایی از زندگی روزمره. (نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز)
– یکی از اولین انتقادهای فمنیستی از طرف مردم نسبت به کمونیسم و یکی از نخستین نوشتهها درباره زندگی مردم واقعی اروپای شرقی پیش از فروپاشی شوروی. دراکولیچ نویسندهای شجاع، خردمند و فوق العاده با استعداد است. (باربارا ارنریچ، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز)
چرا امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده؟
مقدمه دراکولیچ برای کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» را میتوان خلاصهای از اهداف و ذهنیت او نسبت به آنچه قرار است روایت کند دانست. او به مخاطبانش میگوید که باید تحلیل یک رویداد سیاسی و یک تحول انقلابی را در زندگی روزمره مردم دنبال کرد و خارج از نقدهای تئوریک و مفاهیم بعضا پیچیده علم سیاست به دنبال آنچه حقیقتا روی داده است، بود. به همین دلیل است که مینویسد: «یادم هست انقلابها چطور در اروپای شرقی شروع شد. اما در کشورهای کمونیستی آدم را جوری بار میآورند که خیال کنی تغییر غیرممکن است و از تغییر بترسی و بدگمان باشی، چون هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده. من دست به سفر زدم تا این تغییرات بعد از انقلاب را از نزدیک خصوصا در زندگی زنان در کشورهای مختلف ببینیم. زندگی زنان به هیچ وجه زندگی هیجانانگیزی نیست و در واقع خیلی هم معمولی و ملالآور است؛ اما میتواند به همان اندازه تحلیلهای تئوریک سیاسی پایانناپذیر، وضعیت سیاسی یک مملکت را توضیح دهد. من با زنان در آشپزخانههایشان نشستم و به داستان زندگیشان گوش دادم و آنها از زندگیشان، از بچههاشان و از مردانشان برایم حرف زدند و من دیدم طرح کلی زندگیهامان تقریبا عین هم است. همه ما اجبارا زیر فشار یک سیستم کمونیستی زندگی کرده بودیم که همه آدمها را به یکسان خرد میکرد. ما زنها چشمانداز مشترکی هم در زندگی داشتیم که با چشمانداز مردها متفاوت بود. ما «از پایین» به مسائل نگاه میکردیم و چشماندازمان ساده و پیشپاافتاده بود، اما امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده».
زبان طنزآمیز برای روایت یک رویداد کاملا جدی
آنچه دراکولیچ از زندگی روزمره زنان بعد از فروپاشی کمونیسم نقل میکند با زبانی طنزآمیز روایت میشود و همین زبان نرم است که کتاب را برای خواننده جذاب و خوشخوان میکند اما در پس این روایت شیرین واقعیتهای هولناکی از بقایای زندگی کمونیستی وجود دارد. در بخشی از کتاب و از زبان زنانی که با آنها مواجه شده مینویسد: « هنوز هم از خودم میپرسم برای اینکه آدم به عنوان یک زن احساس تحقیر نکند، باید از کدام حداقلها برخوردار باشد؟ و این سوال باعث میشود گلایهای را که بارها و بارها در بوداپست، پراگ، صوفیه و برلین شرقی از زنها شنیدهام بهتر درک کنم: «نگامون کن، حتی شبیه زن هم نیستیم. نه اسپری ضد عرق گیرمون میآد، نه عطر، گاهی حتی از صابون و خمیر دندون هم خبری نیست. نه لباس زیرِ خوبی پیدا میشه، نه جوراب شلواری، نه یه لباس خواب خوشگل. از همه بدتر حتی نوار بهداشتی هم نداریم. اگر این تحقیر نیست پس چیه؟»
از ديد دراکولیچ کمونيسم يک نوع وضعيت ذهني است که به اين راحتيها از ناخودآگاه جمعي کساني که تحت اين حکومت زندگي کردهاند پاک نميشود. او می نویسد: «آنچه کمونیسم به ما القا کرده بود، دقیقا همان سکون و بیحرکتی بود، این بیآیندگی، بیرویایی، ناتوانی از تصور زندگی به شکلی دیگر. تقریبا امکان نداشت بتوانی به خود دلگرمی بدهی که این دورانی گذراست، خواهد گذشت، باید بگذرد. برعکس، یاد گرفته بودیم فکر کنیم هر کاری هم که بکنیم، وضع همیشه همانجور میماند. نمیتوانیم تغییرش بدهیم. به نظر میرسید گویی آن سیستم قادر مطلق، خودِ زمان را هم اداره میکند. به نظر میرسید کمونیسم ابدی است، ما به زندگی در آن محکوم شدهایم، خواهیم مرد و فروپاشی آن را نخواهیم دید.»
در فصل پایانی کتاب با عنوان«کمونیسم رفت و ما ماندیم» دلایل شکست خوردن کمونیسم از دیدگاه نویسنده با همان زبان ساده عنوان شده است. دراکولیچ در آخرین سطرهای کتابش مینویسد:« وقتی رهبران داشتند درباره آیندهای درخشان حرف روی حرف میانباشتند، مردم مشغول ذخیره کردن آرد و شکر، شیشه دردار، پیاله، جوراب شلواری، نان خشک، چوب پنبه، طناب، میخ و کیسه پلاستیکی بودند. فقط اگر سیاستمداران این بخت را میداشتند که به گنجهها، سردابها، کمدها و کشوهای ما سرکی بکشند -البته نه در پی یافتن کتاب ها و چیزهای ضد دولتی- میدیدند که چه آیندهای در انتظار طرح های بینظیری است که برای کمونیسم ریختهاند. اما نگاه نکردند».
این کتاب شامل نوزده فصل با عناوین جذابی است که عبارتند از: قهوه را که نمیشود تنهایی خورد، پیتزا در ورشو، کیک در پراگ، آرایش و دیگر مسائل حیاتی، یاد اولریکه در این شب زمستانی، و اما رخت شویی، عروسکی که پیر شد، عقب گرد، پیش به سوی گذشته، رودررو با مامور سانسورم، استعداد غریب تقسیم سلولی آپارتمانهای ما، شعبهی کوچک اطلاعات، زبان سوپ، در نیویورک چه دیدم، نامهای از آمریکا، تردیدهایی درباره پالتو پوست، انتخابات، بالون سرخی که باد نداشت، اولین عشای ربانی من، رنگ دیوارهای ما، روز شروع جنگ، کمونیسم رفت و ما ماندیم.