هجوم «فیکنوزها» و اخبار جعلی از ابتدای پاندمی کرونا تاکنون باعث شده تا سازمان جهانی بهداشت به این موضوع هشدار دهد و در همین راستا و به منظور جلوگیری از سلطه فیک نیوزها با گزارشهای روزانه و برگزاری بیش از 90 نشست خبری در این خصوص، سعی کرده به ساماندهی و مدیریت رسانهها بپردازد؛ چرا که اخبار و اطلاعات نادرست در رابطه با ویروس کرونا تهدیدی بزرگ به شمار میآید؛ تهدیدی که سرعت شیوع آن ممکن است از خود ویروس بیشتر باشد. داود نعمتی انارکی، عضو هئیت علمی و دانشیار دانشگاه صدا و سیما و کارشناس رسانه و مدیرکل سابق روابط عمومی صداوسیما در گفتوگو با «اصفهان زیبا» در رابطه با «اینفودمی؛ مواجهه روزنامهنگاری با ویروس کرونا» میگوید.
در دو سال گذشته و همزمان با شیوع کرونا واژه «اینفودمی» در مواجهه روزنامهنگاری با پاندمی کرونا از سوی سازمان جهانی بهداشت بسیار مطرح شده است. اینفودمی به چه معناست؟
اینفودمی واژهای بینرشتهای میان علوم ارتباطات و پزشکی است. در سال ۲۰۲۰ که بیماری کرونا شیوع یافت و جهان را با خود درگیر کرد، این واژه مجددا توسط سازمان جهانی بهداشت مورد استفاده قرار گرفت. این واژه را میتوان چنین تعریف کرد که همه مطالبی که دریافت میکنیم، واقعیت ندارند و بخشی از آنها دروغ هستند. اگر به سایت سازمان جهانی بهداشت نگاهی بیندازیم، تعریفی از اینفودمی ارائه شده که بر مبنای آن اینفودمی در واقع دادههای بیش از حد شامل مطالب و اطلاعات غلط یا گمراهکننده در محیطهای دیجیتالی در زمان شیوع یک بیماری است که باعث سردرگمی و رفتارهای خطرناک از سوی برخیها میشود و میتواند به سلامتی آسیب برساند. همچنین بیاعتمادی به مقامات بهداشتی را نیز موجب میشود و در نهایت سلامت عمومی را تضعیف میکند. به عبارت دیگر با گسترش رسانههای اجتماعی و استفاده از اینترنت، اطلاعات با سرعت بیشتری منتشر میشوند که این موضوع میتواند به پرکردن سریعتر خلأهای اطلاعاتی کمک کند؛ اما از سوی دیگر میتواند پیامهای مضر و کذب را نیز تقویت کند.
آیا این اصطلاح تا قبل از این و در زمان همهگیریهای دیگر نیز مطرح بوده یا شیوع کرونا آن را به سر زبانها انداخته است؟
ظاهرا زمانی که بیماری سارس شیوع مییابد، این واژه مطرح شده است؛ اما با شیوع کرونا مجددا مطرح و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است و به نوعی از اهمیت فراوانی برخوردار شد. علت آن هم نشر سریع اطلاعات و مطالب درست و نادرست در موضوع کرونا توسط شبکههای اجتماعی است. سرعت انتشار اطلاعات نوعی سردرگمی را برای دریافتکنندگان پدید آورده است که مضراتی برای هر جامعهای خواهد داشت؛ لذا این واژه اهمیت یافت و توجه بسیاری را برانگیخت.
نقش رسانههای اجتماعی در ایجاد «اینفودمی» چیست؟
اعتقاد بر این است که رسانههای اجتماعی پدیدآورنده چنین وضعیتی هستند؛ چرا که از طریق این رسانهها حجم انبوهی از مطالب انتشار مییابد که بخش زیادی از مطالب غیر واقعی را هم دربرمیگیرد. بیماری همهگیر کرونا که مبدأ آن کشور چین بود، جهان را درگیر خود کرده و حدود دوسال است شیوع آن تشدید یافته است. در همین مدت هم اطلاعات بیشماری در شبکههای اجتماعی انتشار یافته که باعث شده مردم در مورد آنچه برای محافظت از سلامتی خود و اطرافیان خود باید انجام دهند، اطمینان نداشته باشند.
آیا اینفودمی ریشهکن میشود؟
منظور از ریشهکنشدن چیست؟ آیا منظور این است که اینفودمی کلا از بین برود؟ خیر، چنین بهنظر نمیرسد، باید راهکارهایی را یافت که اثرات آن کاهش یابد. در اینفودمی چندین عامل وجود دارد که همینها ماندگاری آن را تعیین میکند؛ به عنوان مثال انتشار سریع و گسترده هر نوع مطلبی که میتواند منجر به انفعال مخاطب شود. این از ویژگیهای رسانههای اجــتمـــاعی و شــبــکههـــای مــجازی است. همچنین در اینفودمی فضای انتشار لایه لایه میشود؛ یعنی هرکس میتواند در بازنشر یک مطلب چیزی به آن اضافه کند که منجر به افزایش لایههای مطالب غیرواقع میشود. یکی دیگر از عوامل این است که در شرایط پاندمی افراد دچار نگرانی میشوند. این امر باعث میشود افراد از هر کانالی به دنبال جمعآوری اطلاعات باشند؛ نتیجه آن رواج اخبار و مطالب جعلی در بین مطالب درست است که اینفودمی را موجب میشود؛ اطلاعاتی که آمیخته به راست و دروغ است. از دیگر عوامل که برگرفته از حجم بالای مطالب منتشرشده در رسانههای اجــتماعی اســت، ســطحینــگرشدن افراد جامعه است؛ در واقع نگاه مردم به پدیدهها به جای اینکه عمقی باشد، سطحینگر میشود. یکی از نتایج آن هم عملکردن به توصیههای سطحی و غیرعلمی است که سلامت جامعه را بهخطر خواهد انداخت. در همین دوران شیوع کووید۱۹ حجم زیادی از مطالب سطحی و بیپایه در فضای مجازی منتشر شده که خیلیها را با مشکل روبهرو ساخته است.
ویژگی یا عامل دیگری که باید به آن اشاره شود، تبدیلشدن مردم به نشردهندگان مطالب است. درحالیکه بازنشرکردن مطالب بدون اینکه به ماهیت آن واقف باشیم (آیا مطلبی که فوروارد میکنیم درست است یا فیک) باعث میشود که به عاملی در بازنشر تبدیل شویم و اینها یعنی ماندگاری اینفودمی در دنیای کنونی؛ دنیایی که فضای مجازی آن به حقیقتی انکارناپذیر تبدیل شده است.
چطور میتوان به مدیریت و سامان دهی اینفودمی در زمان همهگیری پرداخت؛ به طوری که فیکنیوزها و اخبار جعلی برآن غلبه نکنند؟
مدیریت اینفودمی، یعنی استفاده سیــستــماتیک از تــجــزیهوتــحلیـلها و رویکردهای مبتنی بر شواهد. این مدیریت باید از دو سو باشد، یکسو مردم هستند؛ یعنی آنها نباید هر مطلبی را که دریافت میکنند، بدون مستندات علمی باور کنند؛ ضمن آنکه مردم باید دانش و شناخت خود را در برابر رسانهها بالا ببرند و قدرت تجزیه و تحلیل مطالب را پیدا کنند. سوی دیگر، رسانههای جریان اصلی و مسئولان و مدیران هستند؛ آنها باید از روشهای مختلف و صحیح، توجه به سلامت را در بین مردم فعال کنند، مثلا گوشدادن به نگرانیها و سؤالات جامعه، ارتقای درک خود و مردم به خطرات و توصیههایی که متخصصان سلامت بیان میکنند، ایجاد تابآوری جامعه در برابر اطلاعات غلط و اینکه بازنشرکننده آن نشوند، مشارکت و توانمندسازی مردم برای انجام اقدامات مثبت مثلا واکسنزدن از طریق انتشار اطلاعات بهموقع و صحیح.
از نظر شما برخورد روزنامهنگاران و رسانههای جریان رسمی با اینفودمی در دوران کرونا چطور بوده و آنها از این به بعد باید چه مکانیسمی را به کار ببرند؟
روزنامهنگاران رسانههای جریان اصلی هم در مواردی تحت تأثیر اینفودمی بودند و حتی اینفودمی در مواردی بر آنها غلبه هم داشته است. شاید مهمترین راه برای رسانههای جریان اصلی ارائه اطلاعات دست اول و درست در اسرع وقت در موضوع پاندمی کرونا باشد تا مردم اولا به آنها اعتماد و در ثانی پیام آنها را حجت بدانند و به آن عمل کنند. البته رسانههای جریان اصلی باید با سخنان ضد و نقیض برخی مسئولان و افراد هم مقابله کنند و آنها را به چالش بکشند تا دوگانگی سخنان آنها به جامعه سرایت نکند.
سازمان جهانی بهداشت یا وزارت بهداشت و سایر نهادها در ایجاد اینفودمی چه نقشی دارند و چگونه میتوانند به ساماندهی آن بپردازند؟
همانطور که بیان شد، اینفودمی وضعیتی است که در شرایط بحرانی پدید میآید و به این صورت بروز مییابد که افراد مختلف و حتی کسانی که هیچ شناختی به موضوع و شرایط بحرانی ندارند، به تولید و انتشار مطالب و اطلاعاتی میپردازند که شبهواقعیت است، پس سازمانهای مرتبط در گام اول باید با انتشار اطلاعات درست مردم را آگاه سازند. در گام بعدی باید شبهواقعیتهایی که خطرآفرین میشوند را برای مردم کالبدشکافی کنند تا آنها به غیر واقعیبودن مطالب پی ببرند؛ به عنوان مثال، همین مخالفت برخیها در اکثر کشورها با واکسیناسیون نشان میدهد که این افراد تحت تأثیر اطلاعات نادرست قرار گرفتهاند؛ پس ذکر دلایل علمی و منطقی واکسیناسیون و نتایج آن میتواند نتیجهبخش باشد. نکته دیگر که اهمیت دارد، این است که سازمانهای مرتبط باید سطح اعتماد مردم به خود را بالا ببرند. سازمان جهانی بهداشت و حتی برخی سازمانها و نیز رسانهها درخصوص منشأ این بیماری و اینکه آیا یک ویروس طبیعی بوده یا محصول آزمایشگاه بوده است، در اوایل شیوع دچار ضد و نقیضگویی شده بودند که همین موضوع نوعی بیاعتمادی را به اخبار و اطلاعات به وجود آورد، در حالی که انتظار میرود این سازمانها در چنین شرایطی به دور از فشارهای سیاسی واقعیتها را با مردم درمیان بگذارند تا اعتماد به آنها افزایش یابد.